گفت و گو با تنها بانوی قطعه ساز ایران

پول ها را هدر دادیم

36 ساله است و از آن دختران به اصطلاح بابایی. می گوید می توانسته به خارج از کشور برود و راحت زندگی کند، اما کنار پدرش مانده تا چرخ تولید کارخانه شان را بچرخاند. در دنیای مردسالارانه قطعه سازی ایران، خیلی احساس غربت نمی کند و به قول خودش در مدیریت، خیلی مرد است. ترلان افشار، یازرس انجمن صنایع همگن قطعه سازی که در سطح مدیریتی تنها بانوی قطعه سازی کشور است، در گفت و گو با صنعت نویس،از مشکلات صنعت قطعه می گوید، از پول ندادن خودروسازان و نقش این ماجرا در کاهش کیفیت، تا خصوصی سازی صنعت خودرو و ادغام قطعه سازان.
پول ها را هدر دادیم

متولد چه سالی هستید و چه شد سر از قطعه سازی درآوردید؟

من سال 1360 به دنیا آمده ام و اینکه چه شد سر از قطعه سازی درآوردم، در واقع به واسطه فعالیت پدرم بود. پدرم در سال63 شرکت پارت قطعه را راه انداخت که البته در آن زمان قطعه سازی به معنای امروز نداشتیم. پارت قطعه با تولید شاسی موتورسیکلت کار را شروع می کند و بعدا در اوایل دهه 70 با سایپا وارد فعالیت می شود و در دهه 80 هم تمرکز را روی سیستم ترمز می گذارد. چند سال بعد، به دلایلی موتورسیکلت را کنار گذاشتیم و کامل به سمت خودرو رفتیم. در اواخر دهه 80، اکسل کامل نیسان وانت را به تولید رساندیم، اما تولید این محصول پایین آمد و نقدینگی هم کم بود و بنابراین ترجیح دادیم ادامه ندهیم. در اوایل سال 90 اما همکاری با ایران خودرو و ساپکو را آغاز کردیم و تا به امروز هم این همکاری ادامه پیدا کرده است. خود من اقتصاد بازرگانی و تجارت بین الملل خوانده ام و اگر اشتباه نکنم، از سال 87 در شرکت پدرم مشغول به فعالیت شدم.

پشیمان نیستید؟ به هر حال تولید در ایران سخت است؛ برای شما به عنوان یک خانم، دردسر ندارد؟ 

نه اصلا؛ ایران را دوست دارم و دلم می خواست کنار پدرم باشم. اتفاقا احساس می کنم بذری که کاشته ام، در حال میوه دادن است. ما قطعه سازان از شرایط کاری مان راضی هستیم، از شرایطی که خودروساز برای ما ایجاد کرده ناراحتیم. مطالبات ما را نمی دهند. ما خرج اضافه ای نکرده ایم و هر چه درآورده ایم برای توسعه شرکت هایمان هزینه کرده ایم.

پس چرا همواره از مشکلات مالی گله می کنید؟

چون خودروسازان پول مان را دیر می دهند. در واقع ما پولدارهای بی پولیم و فقط خرج روزانه مان را می توانیم بدهیم. "تولید" یک سری هزینه ها دارد که همیشه هست، مثل انرژی. منظورم هزینه های سربار است. الان صحبت از طلب بالای 250 روز قطعه سازان از خودروسازها می کنند و اگر اشتباه نکنم چیزی حدود 13 هزار میلیارد تومان رقم بدهی خودروسازها به قطعه سازان است.

فکر می کنید چرا خودروسازان در پرداخت طلب قطعه سازها تاخیر دارند؟

آنها یک سری وام گرفته اند و به بانک ها بدهکارند و هزینه مالی ناشی از این ماجرا، روی قیمت تمام شده محصولات شان اثر افزایشی می گذارد. مثلا اینکه سایپا می گوید روی پراید ضرر می دهد، دلیلش این است که ماهانه مبالغ گزافی را به عنوان بهره و جریمه به بانک ها می پردارند. نمی دانم خبر دارید یا نه، اما سایپا فقط ماهی 80 میلیارد تومان بابت یکی از طرح های فروش خود (اتوخدمت) به مشتریان سود می دهد. سوال من این است که مگر سایپا بانک است. اینکه سایپایی ها می گویند پراید سه چهار میلیون تومان ضرر می دهند، واقعیت دارد، منتها این ضرر ریشه اش در همین هزینه های مالی است. من البته نمی دانم واقعا هزینه دقیق تولید خودروهای داخلی چقدراست، ولی این هم که می گویند تولید پراید مثلا سه میلیون تومان تمام می شود، درست نیست. این را هم فراموش نکنید که دولتی بودن خودروسازی سهم زیادی در افزایش هزینه های تولید دارد. به دلیل همین سیستم دولتی است که خودروسازی ما نیروی مازاد داشته و واحدی را که می توانیم با 500 نفر اداره کنیم، با 3 هزار نفر می چرخانیم. مطمئن باشید خودروسازی اگر دست بخش خصوصی بود، به این شکل اداره نمی شد، چون بخش خصوصی به دنبال کاهش هزینه است. در مجموع حرفم این است که هزینه های سربار و بدهی های بانکی، دو عامل اصلی بالا بودن قیمت خودروهای داخلی است و اگر آنها نباشند، امکان پایین آمدن قیمت وجود دارد. بنابراین مردم حق دارند بابت مدیریت ضعیف مالی از خودروسازان شاکی باشند. الان اگر خودروساز بخواهد محصولی مثلا 40 میلیون تومانی را بیاورد، باز هم خیلی ها توان خرید آن را ندارند، کما اینکه یک خودرو با کیفیت، قیمتش بیش از اینهاست. از آن سو دولت نیز باید سرانه درآمد مردم را بالا ببرد تا توان خرید خودروهای با کیفیت ایجاد شود، اما خب فعلا این طور نیست.

ظاهرا خیلی به خصوصی سازی خودرو معتقد هستید، نه؟

100 درصد. باید خودروسازی را به بخش خصوصی بدهیم منتها با استانداردهای خارجی. به نظرم حتی قطعه سازان می توانند گزینه خرید باشند، چون آنها صنعت خودرو را ایجاد کرده اند. خودروسازی باید در اختیار آنهایی باشند که به این صنعت اشراف دارند. حتی شرکت های خارجی نیز در حال حاضر به دنبال کار کردن با بخش خصوصی هستند. چینی ها تکنولوژی را وارد کشورشان کردند و الان با برند خود مشغول به تولید هستند. با این حال ما هیچ وقت این کار را انجام نمی دهیم و بنابراین همیشه پایین می مانیم. ما اگر صد درصد خودروسازی را بدهیم به خارجی ها، رشد نمی کنیم چون ممکن است جمع کنند و بروند، آن وقت چیزی عاید کشور نخواهد شد. یک سری شرکت های سرمایه گذاری در ایران داریم که می توانند حجم مالی وحشتناک موردنیاز برای مشارکت با خارجی ها را تقبل کنند. البته بانک ها نیز باید به این ماجرا ورود کنند و نباید بی تفاوت باشند. این را هم در نظر بگیرید که اگر تفکر مدیریتی را درست کنیم و خودروسازی را به بخش خصوصی بسپاریم، آن وقت باید سهام غالب دست ما باشد. مدیر دولتی می شود همین که میلیاردها تومان به بانک ها بدهکارند، در حالی که اگر پای بخش خصوصی در میان باشد، اجازه هدر رفتن منابع مالی داده نمی شود. حرفم این است که صرف واگذاری خودروسازان به بخش خصوصی، کارساز نیست و باید تفکر دولتی در این صنعت تغییر کند.

به نظر شما شرکت های چینی می توانند گزینه مناسبی برای مشارکت در خودروسازی ایران باشند؟

چین که دنیا را گرفته و حتی آمریکا هم از محصولات چینی استفاده می کنند. اینجا بحث این است که خواسته ما از چینی ها چه بوده و با چه کیفیتی. ما یک زمانی از هند جنس می آوردیم که اتفاقا از برخی دیگر از مدل ها هم بهتر بود و خودروسازان از قطعات تقلبی آلمانی استفاده می کردند. وقتی شرکتی تحت لیسانس یک شرکت معتبر کار می کند، خب حساب و کتاب دارد. حالا برخی خودروسازان دوست دارند با یک سری برند دیگر کار کنند که بحثش جداست. ما همیشه افت کیفی داشته ایم چون شرکت ها دوست داشته اند از کانال های مخصوص خود استفاده کنند. بنابراین به نظرم چینی ها با کیفیت می توانند شرکای خوبی برای خودروسازی ما باشند، به شرط آنکه قراردادهایی برد-برد با آنها منعقد کنیم.

پرسش دیگر من در مورد ادغام قطعه سازان است؛ موافق این موضوع هستید؟

من موافق ادغام هستم، چون قدرت چانه زنی را بالا می برد. در دنیا هم چنین سیستمی برقرار است و کارترهای اقتصادی می سازند تا قوی تر باشند. منتها مسئله اینجاست که مشکل فرهنگی داریم و در اجرای کار با هم کنار نمی آییم. ادغام می تواند هزینه تولید را پایین بیاورد و از طرفی سبب شود قوی تر به سراغ خودروسازان برویم و با آنها قرارداد بنویسیم. تازه مطمئن باشید خودروسازان هم راضی به ادغام قطعه سازها نیستند چون در آن صورت با قطعه سازانی قوی مواجه خواهند بود. در واقع در پی ادغام، قدرت چانه زنی آنها پایین می آید و قدرت چانه زنی ما افزایش خواهد یافت. الان هستند قطعه سازانی که پولشان را پیش پیش از خودروساز می گیرند و برخی دیگر مجبورند تا مرز 300 روز برای دریافت مطالبات خود صبر کنند. یک سری شرکت ها سهامدار خودروسازان هستند و آنقدر پول گرفته اند که حتی الان بدهکار هم هستند. در مجموع با توجه به شرایط فعلی، فرهنگ قطعه سازی قابل تغییر نیست، مگر اینکه خودروسازان خارجی پای کار بیایند. خارجی ها اعلام کرده اند که می خواهند به صورت انحصاری با یک دو شرکت قطعه ساز کار کنند و این می تواند ما را به سمت ادغام ببرد. من باز هم تاکید می کنم که به صورت تئوریک موافق ادغام هستم منتها باید شرایط آن فراهم بیاید.

یکی از چالش های همیشگی در خودروسازی ایران، ضعف کیفیت است که خودروسازان گاهی آن را گردن قطعه سازان می اندازند. این اتهام را قبول دارید؟

باید ببینیم مشتریان از چه چیز خودروهای داخلی ناراضی اند؛ از قطعات یا از کیفیت مونتاژ و مثلا از نفوذ آب در خودروهایشان. در اینکه ما باید سطح کیفی قطعات را بالا ببریم تردیدی نیست و اتفاقا سختگیری زیادی در این مورد انجام می شود. با این حال، شرکت خودروساز برای ما نقشه تهیه کرده و خودش تولید را فدای کیفیت کرده و این تقصیر ما نیست. بعضا این اتفاق می افتد که کیفیت فدای تیراژ می شود و می گویند خط دارد می خوابد، پس قطعات را (حتی با کیفیت پایین) بزنید برود. الان مشتریان می گویند موتور خودرو صدا می دهد یا برف پاک کن آن درست کار نمی کند و امثال اینهاست که انها را آزار می دهد. یادم هست در دوران تحریم های قبلی به ما گفتند ورق را عادی تولید کنید، خب تقصیر ما چیست.

یعنی خودروسازان به شما می گویند با کیفیت پایین و قیمت پایین تولید کنید؟

به صورت علنی چنین حرفی را نمی زنند، ولی گاهی پیش می آید که مثلا ما می گوییم فلان قطعه را با دو هزار تومان تولید می کنیم و آنها می گویند، نه با هزار و 500 تومان تولید کنید. خب مجبور می شوین مواد اولیه ارزانتری تهیه کنیم و اینجاست که کیفیت فدا می شود. الان هزینه دستمز زیر N تومان در نمی آید، ولی خودروساز می گوید من N-1 را قبول می کنم. در واقع غیر مستقیم، قطعه سازان به سمت کاهش کیفیت می روند. در واقع خودروساز با ما شفاف صحبت نمی کند. مثلا پارسال گفتند تولید پژو 405 در سال 97 متوقف می شود، اما بعد گفتند 100 هزار تا تیراژ خواهیم داشت.مسئله دیگر بحث ارز افزوده و بیمه و دستمزد و امثال اینهاست که به هیچ وجه قابل تعویق نیستند و در مشکلات مالی صنعت قطعه اثرگذار هستند. نکته دیگر هم پایین بودن مهارت نیروی انسانی است و تا این نقطه ضعف برطرف نشود، مشکل خواهیم داشت. الان فلان قطعه ساز را ممکن است ایران خودرو آدیت کند و به آن گرید A بدهد، اما مثلا رنو همان شرکت را در گرید B هم قرار ندهد. مطمئن باشید قطعا رنو درست می گوید.

البته انتقادی که به قطعه سازان وارد است، عدم سرمایه گذاری برای نوسازی ماشین الات آنهاست. چرا این نقطه ضعف را برطرف نمی کنید؟

بله قبول دارم، اما چون درآمدمان بالا نیست و تنها امورات روزانه را می توانیم بگذرانیم، امکان نوسازی نداریم. با این حال اگر شفافیت اقتصادی باشد و خودروساز مطالبات ما را بدهد، امکان نوسازی ماشین آلات هم هست. قطعا اگر صادرات قوی داشتیم، دست مان زیر تیغ خودروساز نبود، اما باید ببینیم اصلا آن طرف مرز تقاضایی برای قطعات ما هست یا نه. از طرفی، صادرات خودرو سرمایه گذاری می خواهد که باید توسط سیستم بانکی تغذیه شویم. ما قطعا باید سبد کالا تعریف کنیم و از تک مشتری بودن فاصله بگیریم، منتها کار سختی است و نیاز به بروزسانی استانداردها و ماشین آلات دارد. متاسفانه پول ها در قطعه سازی هدر رفت، خیلی پول درآوردیم اما آنها را هدر دادیم.

 

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید