- کد مطلب : 29778 |
- تاریخ انتشار : 8 آذر, 1396 - 12:52 |
- ارسال با پست الکترونیکی
مردی که ۹ عضو خانواده اش را در زلزله کرمانشاه از دست داد
در رفتوآمد آدمهای متفاوت بین چادرهای کوچک و بزرگ که در لهجه و حتی پوشش هیچ شباهتی بهم ندارند، در همهمه و شلوغی هلالاحمریها و مددکاران که دست در دست هم بین بچهها آواز عمو زنجیر باف میخوانند و یا درست در چند قدمی دستانِ مردانی که با قدرت گره چادرهای محل اسکان مردم را سفت میکنند و لحظهای آن لبخند غمانگیز از صورت زمخت آنها دور نمیشود؛ بین همه کمکهای مردمی و دستهایی که به سمت آنها برای التیام دراز شده است؛ اما زخمهایی هست که تازه مجال سرباز کردن پیدا میکنند. اشکهایی تلمبار شده روی قلب زنان و مردان و از همه مهمتر بیقراری کودکانی که در بین سرمای سخت و بیخانمان شدن تنها مجال گریستن دارند؛ طولانی، بیوقفه و سخت. در این بین شاید آسانترین کار تشخیص آنهایی است که بعد از دقایق سخت و طولانی بین حجم آوارها و سرمای آن شب، برای زندگی نفس نفس زدند؛ بعد از سرمای آن شب پس از تحمل وحشت مرگ و بیم و امید نجات از آوار آنها از چند فرسخی هم قابل تشخیص هستند؛ آرام و در سکوتی طولانی.
یادآوری عزیزان از دست رفته از هر پس لرزهای شدیدتر است
"9 نفر" را که میگوید، رد اشک روی صورت خاک گرفتهاش عمیقتر میشود؛ اما وقتی به اسم یک زن میرسد، شانههای پهنش تکان میخورد و لرزش شانهها تمام نمیشود، یک منطقه از بیخ و بن لرزیده است، یک منطقه همچنان تکان میخورد، یادآوری از هر پس لرزهای شدیدتر است؛ وقتی مردم از آن شب حرف میزنند، تمام کرمانشاه تکان میخورد.
در روستای بزمیرآباد یک خانه فروریخته است که بیشتر از دیگر ویرانهها جلب توجه میکند، پارچه سیاهی که به یک دیوار نصب شده که روی آن به ترتیب نام کشتهشدگان نوشته شده است؛ 9 نفر که توسط خانواده خود از آوار بیرون کشیده شدهاند؛ یا همان لحظه از دنیا رفتند و یا به بیمارستان رسیدهاند؛ اما بدلیل اینکه تنها بیمارستان سرپلذهاب در زلزله ویران شد، بدون مداوا چشم از دنیایی بستند که کمترین حقشان را به آنها نداد؛ سازههای محکم برای مراکز درمانی.
در کنار خانهای که ویران شد، درست در کنار جایی که عزیزان خود را بیرون کشیدهاند، صندلی چیدهاند، برای مراسم عزای عزیزانشان، کمی آن طرفتر نیز چادرهایی برپا کردهاند برای یک زندگی موقت؛ در همان چادر عزاداری میکنند، غذا میخورند، از مردمی که برای تسلیت میآیند؛ پذیرایی میکنند و شبها نیز از سرمای استخوان سوز به آن پناه میبرند، اما ویرانهای که عزیزانشان را از آنها گرفته است، درست جلوی چشم آنها قرار دارد؛ یادآوری آن شب که منطقه لرزید، که بچهای درون شکم یکی از آن 9 نفر هم لرزید، آنقدر لرزید تا مرد.
اگر کمک زودتر میرسید...
«تا ساعت یک نصفه شب طول کشید، میلرزیدیم، از سرما از بیپناهی از بی کسی، هیچ کسی نیومد برای کمک خودمون بودیم؛ تنها بودیم.» مرد سیاه پوشیده است ته ریش سفیدی دارد که کمی سنش را بیشتر نشان میدهد، اما صاف نمی ایستد، اصراری هم ندارد که هق هق گریههایش را بین حرفهایش وقتی آن شب را بخاطر میآورد پنهان کند، مرد میتواند ساعتها راجع به آن شب حرف بزند؛ درست برخلاف مرد دیگری که با دستانی زخمی روی یکی از صندلیها نشسته است و هر وقت کسی میآید از جای خود بلند میشود، اما سرش را بالا نمیآورد فقط با همان حالت به گفتن یک ممنون بسنده میکند."اگر کمک زودتر میرسید" جملهای است که تکرار میشود از سرپلذهاب تا روستاها هر جا که باشی این جمله را میشنوی و بعد یا شانهای می لرزد یا صورتی خیس میشود. مرد با ته ریش سفید به دستانش زل میزند و میگوید:«با همین دستا آوردمشون بیرون با همین دستا بردمش بیمارستان با همین دستام خاکو ریختم روشون.»
فقط 3 نفر از خانواده 12 نفره نجات پیدا کردند
از خانهای که 12 نفر در آن زندگی میکردند سه نفر نجات پیدا کردهاند؛ زنش هم زخمی شده است، آن شب زیر آوار دست و پایش شکست و از دو چشم ضربه خورده است. «زنم الان در بیمارستان امام رضا کرمانشاه بستری شده، هنوز هیچ عملی برای چشماش انجام ندادن میگن باید ببرنش تهران. من کارگرم از اون شب زنم رو ندیدم، اینجا درگیر دفن بقیه عزیزام بودم، اونارو از زیر آوار آوردم بیرون، اما بیشترشون همونجا تموم کردن، برادرزادهم رو به بیمارستان رسوندم، بیمارستان شهدا خراب شده بود، ارتش خودش رو سریع رسونده بود، اما تجهیزات کاملی نداشتن، تعداد زخمیها بالا بود، ارتش دست تنها بود، بعد از نیم ساعت برادرزادهم فوت کرد و نتونستن هیچ کاری براش انجام بدن.»
بعد انگار که میخواهد از موضوعی فرار کند، سریع بحث را به وضعیت زنش میکشاند و میگوید؛ «زنم رو با یک مینیبوس به کرمانشاه فرستادم، حتی کسی رو باهاش نتونستن بفرستم، با همون وضعیت رفت، من هنوز ندیدمش تلفنی حالش رو میپرسم.»
بیمارستان ویرانهای که جانها گرفت
زنی به آوارها اشاره میکند، در دوطرف صورتش بیشتر از رد اشک، زخمهایی جلب توجه میکند؛ مثل رد ناخن، عمیق و خون آلود. «دو تا بچه زیر این آوار مردن، یکیشون تو شکم مادرش مرد؛ امروز باید به دنیا میومد، بیست و هشتم موعد فارغ شدنش بود.» زمین زیر پای ما میلرزد، چندمین پس لرزه؟ هیچ کس محاسبه نکرده است؛ وقتی تعداد بالا میرود، رقم هم نامشخص میشود درست مثل تعداد کشتهشدهها. «پس لرزهها اینجا خیلی زیاده، ماشین از کنارمون رد میشه میترسیم، خیلی وحشتناکه، تو بیمارستان سرپلذهاب رو دیدی؟ اگر خراب نشده بود، اون بچه امروز به دنیا میومد، کی میدونه، کی میدونه اگر خراب نمیشد؛ چند تا آدم زنده میموندن.»
این را میگوید و به سمت زنهایی میرود که ناخن بر صورت میکشند و آوایی مثل هو را پشت هم تکرار میکنند؛ زنها به ترتیب او را در آغوش میکشند و بعد برای ادامه عزاداری به داخل چادر میروند.
مرد پشت سر زنها به داخل چادر میرود و با یک قاب عکس باز میگردد. «دو روز بعد برای امداد رسیدن، اصلا انگار ما اینجا وجود نداشتیم، خانوادهام مردن، دیگه خسارت میخوام چیکار؟ هرچی زندگی بود خراب شد.» مرد دستش را به قاب عکس میکشد و بعد قاب عکس را به دستان دخترکی میدهد که از همان ابتدا در گوشهای ایستاده است، دخترک گریه نمیکند، اما وقتی حرف میزند صدایش میلرزد. «این سه چادر را به ما دادهاند، اما زمستان چطور باید در این چادرها زندگی کنیم؟ شبا تو این چادرها دوازده نفر میخوابن؛ اصلا جا برای خواب نیست؛ اینجا سرمای وحشتناکی داره، اینجا یک متر برف میاد، مسیر جادهها یک هفته قطع میشه، یخبندان میشه، غذایی که مردم برامون آوردن رو ذخیره کردیم.» و در ادامه با انتقاد از دولت میگوید؛ «فقط مردم میان کمک میکنن و میرن.»
همه عزیزان از دست رفته در یک قاب عکس
مرد ساکت با دستان زخمی که فقط برای تشکر از مهمانها از جای خود بلند میشد؛ حالا به سمت ما قدم برمیدارد، به دستان دخترک زل میزند، قاب عکس در دستان دخترک میلرزد. در قاب عکس چهره هشت نفر به چشم میخورد، در این ویرانه ها یک نفر مجال زندگی در این دنیا را پیدا نکرده است؛ قاب عکس همچنان در دستان دخترک تکان میخورد؛ مرد به دستهایش نگاه میکند، به زخمهایی که هرچه عمیق تر شد، زنش را زنده نکرد، به خاکهایی که هرچه کنار زده شد تا سریعتر او را بیرون بکشد، فایدهای نداشت؛ اما درست بخاطر میآورد که وقتی دستش به بدن زن خورد هنوز داغ بود، هنوز نبض داشت، با وجود اینکه زلزله به بیرحم ترین شکل بر سر عزیزانش آوار شده بود؛ اما همچنان محکم و سخت بود.
مرد همانطور به قاب عکس زلزده است، صدای گریه یکی از نوزادان روستا قطع نمیشود، سرما امان همه را بریده است؛ بخصوص بچهها، اما چیزی از آن شب در دل مردم روستا سنگینی میکند که وقتی از آن حرف میزنند؛ صدای شیون و فریاد بلند میشود: «بچه تو شکم مادرش تکون میخورد؛ بچه زنده بود، خفه شد؛ اونقدر تکون خورد تا مرد.»
ایلنا
آخرین اخبار
- امضای قرارداد احداث بلوک سوم «مجتمع نیروگاهی گهران سیرجان » با ظرفیت ۵۴۶ مگاوات
- استقبال بی نظیر از اولین گردهمایی بزرگ کارگری منطقه گل گهر
- رکورد تولید کارخانه گندله سازی شماره ۱
- رکودهای تولید فروردین ماه گل گهر
- مسابقه دو صحرانوردی – پویش ملی "دویدن هوشمندانه برای ایرانآباد"
- حذف یارانه ۱۷ میلیون ایرانی!
- طلا به ۵ میلیون میرسد؟
- جزئیات وام 400 میلیون تومانی به دهکهای 1 تا 4
- راه اندازی آزمایشگاه اکتشافات معدنی در شرکت گل گهر
- مسوولیت های اجتماعی شرکت گل گهر در حوزه درمان
- ایرانیان مقیم خارج بخوانند؛ شرایط و جزئیات واردات خودرو در ۱۴۰۴
- واکنش سازمان ملل به تهدیدات ترامپ علیه ایران: از اظهارات تنش زا خودداری کنند
- دیدار نوروزی مدیرعامل شرکت معدنی و صنعتی گل گهر با همکاران و کارکنان
- رکورد تولید هشتم فروردین در گل گهر
- ترامپ: به لحظات نهایی با ایران رسیدهایم
- رکورد تولید در اولین روز سال ۱۴۰۴ گل گهر
- رکود تولید در اسفندماه ۱۴۰۳ شرکت معدنی و صنعتی گل گهر
- کمک ۱۰ میلیارد تومانی شرکت های منطقه گل گهر برای آزادی زندانیان
- ثبت 50 رکورد و رشد 5 درصدی تولید در گل گهر
- توزیع بیش از ۱۲ هزار بسته غذایی به ارزش ۱۸ میلیارد تومان جهت نیازمندان سیرجان
- وزیر کار: افزایش حداقل دستمزد کارگران نزدیک به تورم خواهد بود
- موفقیت گل گهر در کسب مجدد تندیس بلورین جایزه ملی تعالی سازمانی
- افزایش سرمایه ۱۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومانی شرکت گل گهر
- برگزاری دومین رویداد ملی کافه دانش در شرکت معدنی و صنعتی گلگهر
- شرکت گل گهر در ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت HSE سازمان ایمیدرو اول شد
- تجلیل از مدیران عامل منطقه گل گهر
- افتتاح ۴ پروژه عظیم صنعتی و گردشگری در منطقه گل گهر سیرجان
- انرژی تجدیدپذیر میتواند مشکلات انرژی ایران را حل کند؟
- پیرمحمدی مدیرعامل گروه صنعتی ایران خودرو شد
- آموزش کاربرد هوش مصنوعی در حل چالش های مراکز معدنی و صنعتی
- واکنش قوه قضائیه به روند واگذاری ایرانخودرو
- توقف موقت صدور مجوز خریدوفروش آنلاین طلا
- افتتاح ۵ پروژه صنعتی در منطقه گل گهر با حضور وزیر صمت
- تورم 32 درصدی دیماه 1403
- معدن کاری زیر زمینی راهکار توسعه پایدار صنعت فولاد
- مرز تاریخی تالار شیشه ای شکسته خواهد شد؟
- کوثری: آمریکا FATF را هم اداره میکند
- یارانه 25 میلیون نفر حذف میشود
- مسیر قیمت در سال ۲۰۲۵ به کدام سو خواهد رفت؟
- نقدینگی ۹ هزار و ۳۹۲ هزار میلیارد تومان شد
- عذرخواهی پوتین از آذربایجان
- بازار طلا از نقره عقب می ماند؟
- تکذیب خبر اختلاس چند هزار میلیاردی در گل گهر سیرجان
- ادعای عجیب درباره سرمایهگذاری سایپا در سوریه
- در کنار کار سختی که دارید محوریت خانواده را حفظ کنید
- پیش بینی شرکت مزاری از آینده بازار رمز ارز در سال ۲۰۲۵
- نرخ تورم آبان ماه اعلام شد
- بورس تا پایان سال سوپرایز می شود
- پیشبینی قیمت دلار تا پایان 1403
- وزیر صمت با لباس گرم در پویش کاهش دو درجه ای سامانه های حرارتی
- تجلیل معاون رییس جمهور از مدیرعامل گل گهر
- پیش بینی همتی از قیمت بیت کوین
- عرضه 1 میلیون قطعه سکه در بازار
- شرایط خرید سکه ضرب ۱۴۰۳ از مرکز مبادله اعلام شد
- کسب نشان زرین دوستاره برای گل گهر
- دومین نمایشگاه نهضت تولید در معدن،صنایع معدنی کشور
- واحد چهارم گازی شرکت گهر انرژی سیرجان با شبکه سراسری سنکرون شد
- پیشبینی رشد اقتصادی ۳.۷ درصدی ایران
- خودروهای برقی پلیس قابل "هک" نیستند
- میزان قطعی افزایش حقوق سال ۱۴۰۴ اعلام شد
- تولید و بومی سازی شبیه ساز آموزشی اپراتوری بیل مکانیکی
- بزرگداشت مجاهد فی سبیل الله و اقامه نماز جمعه
- توسلي مهر به ايران خودرو مي رود
- پیاده روی خانوادگی به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس
- تزریق ۱۲۰۰ میلیارد تومان اعتبار از تبصره ۱۸ برای توسعه شرکتهای حمل ونقل ریلی
- اهدای ۴ هزار سری جهیزیه و ۴ هزار بسته لوازم التحریر به افراد نیازمند
- گل گهر می تواند در حوزه علمی معادن کشور پیشرو باشد
- حذف بخشی از یارانه پنهان انرژی با طرح تخصیص بنزین به نفر
- آئین تجلیل از آزادگان سرافراز دفاع مقدس شهرستان سیرجان
- دولت چهاردهم با ناترازی برق روبروست
- واردات موبایل یک میلیون دستگاه کم شد
- ابهامات مصوبه دریافت مابهالتفاوت ارز از واردکنندگان رفع شد
- فروش چارتری پروازهای اربعین ممنوع شد
- افزایش گرمای هوا در ایران ۲ برابر جهان
- ابلاغ آییننامه اجرایی متناسبسازی حقوق بازنشستگان
- 10هزار خودرو وارد شد
- به "گالری آفتاب گناوه" اعتماد نکنید
- همه چیز به نفع طلا تمام خواهد شد
- چشمانداز اقتصادی بزرگترین اقتصاد اروپا
- عزاداری متمرکز کارکنان شرکت های منطقه معدنی و صنعتی گل گهر
- کینه شخصی سعید جلیلی با بیژن زنگنه مانع اجرای قرارداد کرسنت شد
- تجمع 15 هزار نفری ملت امام حسینی سیرجان در گهر پارک
- آگهي تمدید مهلت ثبت نام آزمون شناسايي و بکارگیری نیروی قراردادی شرکت توسعه آهن و فولاد گل گهر و شرکت جهان فولاد سیرجان
- کسب تندیس شركت صنعتي برتر سرمايه گذار در انرژي هاي تجديد پذير در سال 1402-1401
- مدیرعامل و مدیران گل گهر رای خود را به صندوق انداختند
- ضربالاجل بورس به شرکتهای ایران خودرو و سایپا
- پلیس راهور: مشکلی با خودروهای وارداتی نداریم
- شما فرماندهان اقتصادی کشور هستید
- کسب نشان پنج ستاره تعالی HSE توسط شرکت معدنی و صنعتی گل گهر
- شرکت گل گهر و دادگستری کل استان کرمان تفاهم نامه همکاری امضا کردند
- سهمخواهي ايران خودرو و سايپا از بازار خودروهاي برقي
- ناگفتههای وزیر راه از سقوط بالگرد رئیسجمهور
- رئیس جمهور ایران شهید شد
- علی باقری سرپرست وزارت خارجه شد
- 5 روز عزای عمومی در کشور
- رهبر انقلاب شهادت رئیس جمهور و هیات همراه را تسلیت گفتند
- هشدار سازمان غذا و دارو درباره یک داروی تقلبی
- فرمان مهم رئیس جمهور درباره واردات چای
- مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا
- چند توصیه درباره امنیت رمز عبور
افزودن نظر جدید