به گزارش صنعت نویس، كاهش ارزش پول، هميشه عمدي نيست. عوامل بنيادي اقتصاد، نرخهاي بهره، بيثباتي سياسي، ريسكگريزي در ميان سرمايهگذاران و... همه ميتوانند بر ارزش پول اثرگذار باشند. كشورهايي با شاخصهاي بنيادي ضعيف از قبيل نرخ بالاي تورم عمدتا پولهاي ضعيف يا در حال ضعف دارند. تفاوت كاهش ارزش براي سود بردن در تجارت با كاهش ناخواسته از سر ضعف آشكار است.
كاهش ارزش قابل توجه و ناگهاني پول امر ديگري است كه ميتواند سرمايهگذاران خارجي و حتي داخلي را بترساند. دليل اين ترس، احتمال كاهش بيشتر و بيشتر ارزش پول در چنين شرايطي است. خود اين ترس باعث خروج سرمايه از كشور ميشود و فشار بيشتري بر ارزش پول وارد ميكند.
سياست پولي تسهيلي كه عرضه پول را با كاهش نرخهاي بهره افزايش ميدهد و همچنين تورم، دو دليل عمده كاهش ارزش پول هستند. تورم از يك مسير ديگر نيز ارزش پول را كاهش ميدهد. تورم هزينه صادرات را افزايش ميدهد و به اين ترتيب، قدرت رقابت صادرات كشور را كاهش ميدهد، امري كه منجر به كسري بودجه و در نهايت كاهش ارزش پول ميشود.
ريال ايران در سالهاي گذشته بخش قابل توجهي از ارزش خود را از دست داده است. اين كاهش، بالقوه ميتواند حامي صادرات، كاهنده قاچاق و در كل مانع خروج سرمايه دلاري از كشور باشد. با اين همه، آنچه كاهش ارزش ريال را متفاوت ميكند اين است كه ريال علاوه بر تغيير تدريجي نرخهاي برابري توسط بانك مركزي، بارها تجربهگر افتهاي ناگهاني نيز بوده است.
آيا بهاي رسمي دلار كه از سوي بانك مركزي اعلام شده، با شاخصهاي بنيادين اقتصاد ايران همسو است؟با توجه به اثرات رواني و سياسي قيمتهاي غيررسمي بازار، بايد روشي اتخاذ شود كه حامي ثبات اقتصاد باشد. در شرايط فعلي نه تنها سودي از دلار ارزان نصيب مردم نميشود، بلكه شاهد انباشته شدن پول امريكايي در صرافيها و خانهها هستيم.
از سوي ديگر، تلاش براي مديريت بازار ارز در روزهايي از سر گرفته شد كه نرخ سودهاي بانكي با كاهش قابل توجه به ١٥ درصد رسيده بود. كاهش نرخهاي سود، بسياري را به سوي ذخيره دلار و طلا كشاند و بازار مسكن را هم در حد انتظار تحت تاثير قرار نداد.
با توجه به مواضع اتخاذشده رييسجمهور امريكا كه احتمالا روزهاي پرفراز و نشيبي را براي كشورمان ايجاد خواهد كرد، بايد به هر طريق ممكن- مديريت عرضه دلار به بازار آزاد، يكسان كردن همه قيمتها، مبارزه با نوسان گيران و...- بازار را باثبات نگه داشت، به ويژه از آن رو كه همين حالا هم بيش از نيمي از درآمد دلاري صادرات نفت صرف خود صنعت نفت، مسافرتهاي خارجي و سفته بازي ميشود.
آنچه از سوي كارشناسان پيشنهاد شده شامل شفافيت در مديريت نظام تعيين نرخ، تعيين اولويتهاي واقعي اقتصاد، ميخكوب كردن بهاي ارز به سبدي از ارزهاي طرفهاي تجاري، ميخكوب كردن ارز به قيمت نفت، كاهش كسري مالي، افزايش ثبات بازارهاي گوناگون، استقلال كامل بانك مركزي، سياستگذاري واحد، حمايت سياست خارجي از اقتصاد و... ميشود. اگر به هر راهِ مورد تاييد نخبگان واقعي اقتصاد، روندهاي بازار ارز كنترل شود، آنگاه ميتوان به تلاش براي بهرهگيري تدريجي و برنامهريزي شده از ريال ارزان فكر كرد.
منبع:اعتماد