چرا ادعای «رییسی 40روزه»باور کردنی نیست؟

ادعای «40 روز در برابر 1440 روز» هیچ منطقی ندارد و مردم هم ائتلاف «ابراهیم رییسی و باقر قالیباف» را 40 روزه ندیدند بلکه با سابقه سال های طولانی مدیریت اصول گرایان ارزیابی کردند.

به گزارش صنعت نویس به نقل از عصر ایران؛ «آقای روحانی برای تبلیغ انتخاباتی یک فرصت 4 ساله یعنی 1440 روزه در اختیار داشت ولی آقای رییسی تنها 40 روز فرصت داشت... با این محاسبه به آسانی می توان نتیجه گرفت رأی آقای رییسی دو برابر آرای اعلام شده و نزدیک به 30 میلیون است... یعنی اگر فرصت چهار ساله روحانی را در اختیار داشت رأی چندانی برای ایشان باقی نمی ماند.»

این عبارات اصلی ترین توضیح یا توجیه آقای حسین شریعتمداری رییس موسسه کیهان به عنوان مهم ترین پایگاه تبلیغاتی رسانه ای ضد روحانی در 4 سال گذشته است.

اما آیا واقعا راز شکست اصول گرایان در برابر ائتلاف اصلاح طلبان- اعتدال گرایان همین «40 در برابر 1440 » است؟!

1- اصرار بر حضور 40 روزه در مقابل 1440 روز عمر دولت روحانی در حالی است که حجت الاسلام رییسی تنها نبود و باقر قالیباف در روزهای آخر با او ائتلاف کرد و اقدام او را که به ناگاه به سود ابراهیم رییسی کنار کشید اصول گرایان و مشخصا کیهان ستودند.

باقر قالیباف 12 سال است شهردار تهران است و اگر روحانی 1440 روز فرصت داشت آقای قالیباف سه برابر فرصت داشته است. بنا بر این می توان پرسید نقش قالیباف در این گزاره کجاست؟ پس صحبت از 40 روز نیست و 12 سال سه برابر 1440 روز است و نمی توان گفت که باقر قالیباف تنها در تهران شناخته شده بود زیرا در سال های 84 و 92 نیز نامزد بود و چهره ای کاملا شناخته شده است.

2- اگر بین فرصت تبلیغات و میزان رأی نسبت مستقیم وجود داشته باشد به این معنی است که اگر چند برابر 40 روز فرصت داشت چند برابر رأی می آورد.  مثلا آیا اگر 120 روز وقت داشت 48 میلیون رأی می آورد؟! این گزاره منطقا درست نیست.
 

 

3- نکته مهم تر اما این است در تمام 1440 روز دولت روحانی علیه او تبلیغ منفی صورت پذیرفت و خود روزنامه ای که 40 در برابر 1440 را مطرح کرده بهترین گواه است.

 در تمام 1440 روز و اگر منصفانه تر بخواهیم بگوییم منهای 15 روز اول که اصرار داشتند روحانی را اصول گرا معرفی کنند علیه شخص رییس جمهور، مذاکرات هسته ای و برجام و سیاست های مختلف دولت تیتر زدند.

در تمام این 1440 روز یک تیتر مثبت به نفع شخص روحانی و دولت کار نکردند. با این نگاه حجت الاسلام رییسی که از آن همه تبلیغ منفی برکنار بوده اتفاقا باید بخت بیشتری می داشت و از این نظر هم 40 در برابر 1440 نادرست است.

4- اگر آقای رییسی تنها 40 روز فرصت داشته پس چرا مدعی بود که 6 ماه تمام برنامه می نوشته است؟ یا اولی نادرست است یا دومی. اگر تنها 40 روز فرصت داشته ادعای 6 ماه کار روی برنامه درست نیست و اگر 6 ماه کار می کرده ادعای 40 روز نادرست است.

5- حتی اگر ائتلاف قالیباف را در نظر نگیریم گرداگرد حجت الاسلام رییسی را یاران و وزیران احمدی نژاد در برگرفته بودند. آیا آنان نیز 40 روزه بودند؟ در حالی که برخی 8 سال عهده دار مسؤولیت های مختلف در دولت احمدی نژاد بودند.

6- اگر آقای رییسی تنها 40 روز سابقه حضور علنی داشته چرا به گونه ای سخن می گفت که انگار از ابتدا تولیت آستان قدس رضوی با او بوده و تا آنجا که این قلم پی گیری کرده از سلف خود با سابقه 36 سال تولیت آستان (مرحوم واعظ طبسی) نامی نبرد؟ 

40 روز در برابر 1440 روز هیچ منطقی ندارد و مردم ابراهیم رییسی و باقر قالیباف را 40 روزه ندیدند بلکه با سابقه سال های طولانی مدیریت اصول گرایان ارزیابی کردند. با این حال می توان گفت همین که آقای شریعتمداری در تیترهای قابل پیش بینی «ملت، سنگ تمام گذاشت» و «ملت، کاررا تمام کرد» توقف نکرده و کوشیده ابتکاری به خرج دهد ابتکار به خرج داده ولی این ابتکار مثل 96 درصد در مقابل 4 درصد باقر قالیباف که بر پایه سال 96 ساخته شد انگار بر اساس 1440 پرداخته شده و پایه محکمی ندارد.

7- نکته پایانی هم این که در تحلیل آرای 15 میلیونی انتخابات کافی است به یاد آوریم که در سال 92 نیز اصول گرایان تقریبا همین میزان رأی را کسب کردند منتها آرا بین باقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی و دکتر ولایتی توزیع شد و اتفاق خارق العاده ای رخ نداده است.

در این 15 میلیون آرای 4 تا 5 میلیونی و تشکیلاتی که نوبت قبل متوجه سعید جلیلی بود مستتر است به اضافه آرای سنتی دو تا سه میلیونی که در تمام ادوار انتخابات ثابت و متوجه محافظه کاران بوده و در هیچ حالتی به جانب دیگر نمی گرود و همواره معطوف به نامزد رقیب اصلاح طلبان و اعتدال گرایان است و پایگاه رأی قطعی اصول گرایان به حساب می آید.

از این منظر و در نگاه جامعه شناختی 8 میلیون دیگر قابل بررسی است حال آن که در این انتخابات مشخص نیست این 8 میلیون (15 میلیون رأی رییسی منهای 7 میلیون رأی تشکیلاتی و سنتی محافظه کاران) مربوط به آرای قالیباف و پایگاه اجتماعی اوست یا آرای اصول گرایی رادیکال یا فقیران و حاشیه نشینان؟

اصرار بر این که قابلیت رییسی دو برابر آرای اوست به این معنی است که قبول ندارند «اقلیت»اند و از موضع «اکثریت» سخن می گویند. تمام مشکل با اصول گرایی رادیکال در همین است. می بازند اما قبول نمی کنند اقلیت اند و همواره از موضع قدرت و اکثریت سخن می گویند. اصلاح طلبان در صورت شکست به جامعه مدنی باز می گردند اصول گرایان اما به نهادهای دیگر می روند...

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید