"مسکن مهر" ، فاجعه ای بی‌هویت و کلنگی‌!

سقف مسکن مهر که در آبان بر سر شهروندان کرمانشاهی آوار شد، آواز سست بودن پایه‌های این طرح چون کوک گوشخراش ساز ویولن خواب جهان را برآشفت. سقف‌های ممهور به شعار مهرورزی، چنان زخمی بر قلب تاریخ کرمانشاه زد که هیچ مُسکنی درد آن را تسکین نیست.
"مسکن مهر" ، فاجعه ای بی‌هویت و کلنگی‌!

به گزارش صنعت نویس، برای حلاجی این پنبه رشته شده، با «هوشمندعلیزاده» دانش‌آموخته دکتری طراحی شهری از دانشگاه نیوکاسل انگلستان و دانشیار گروه شهرسازی دانشگاه کردستان و «بختیار بهرامی» دکتری معماری با گرایش طراحی شهری، استادیار گروه معماری و طراحی شهری دانشگاه کردستان، چرایی ترک خوردگی ستون و فرو ریزی سقف‌های لرزان و کلنگی مسکن مهر در میزگردی کاویده شده است؛ تاکه شاید تحلیل این دفتر خاطرات تلخ، راهبردی برای طراحان طرح مساکن در اعصار دولت‌ها باشد. به گفته این دو کار‌شناس شهرسازی و معماری، مساکن مهر بی‌هویت و کلنگی‌اند و معماری و شهرسازی ایران به سمت کلنگی شدن می‌تازد. گفت‌و‌گوی اختصاصی را با این دو چهره دانشگاهی متخصص حوزه مسکن و شهرسازی بخوانید.
زلزله کرمانشاه و بازتاب جهانی این رخداد تلخ در رسانه‌ها، پرده از راز مگوی نهان مسکن مهر برداشت که بنای معماری و شهرسازی این طرح از پای‌بست ویران است. باتوجه به تخصص شما، طراحی پلان ساختمان‌های مسکن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
هوشمند علیزاده: مشکل کمبود مسکن از جمله مشکلات پیش آمده پس از انقلاب، منتج از افزایش شتابان نرخ شهرنشینی به‌ویژه حذف نظام مدیریتی و کنترلی بود؛ از این رو سیاست‌های متنوعی در راستای اجرای قانون اساسی (به موجب اصل سی و یکم قانون اساسی، داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است و دولت موظف است با رعایت اولویت برای آن‌ها که نیازمند ترند و به خصوص روستانشینان و کارگران، زمینه اجرای این اصل را فراهم آورد) برای تامین آن در دوره‌های مختلف به ویژه برای اقشار کم درآمد ارائه شد. طرح مسکن مهر، یکی از این سیاست‌ها بود که در دولت نهم در سال ۸۶ به پیشنهاد دولت و با تصویب مجلس شورای اسلامی به محوری‌ترین سیاست دولت تبدیل شد؛ به ‌گونه‌ای که بلافاصله مطالعات و دستورالعمل‌های اجرایی آن در سال ۸۷ ،تدوین و عملیات اجرایی آن نیز از سال ۸۸ آغاز شد. این برنامه‌بر آن بود که با واگذاری حق بهره‌برداری از زمین (اراضی ملی)، قیمت زمین را که یکی از عوامل موثر در تولید مسکن و قیمت تمام شده ساختمان،سرمایه، زمین، نیروی کار، مصالح ساختمانی و مدیریت بود، حذف‌کرده و مسکن قابل ساخت را با تعیین معیار زیربنای ۷۵ مترمربع برای خانوارهای کم درآمد و میان درآمد منطبق کند. اما توجه صرف به ابعاد کمیتی مسکن به‌ویژه بعد اقتصادی (موقعیت قرارگیری زمین، ابعاد مسکن و کیفیت مصالح: پایین نگهداشتن هزینه‌اجرای آن) باعث شده تا به شاخص‌های تعیین کننده کیفیت مسکن مناسب، توجهی نشود و اجرای آن را تا ســر حــد تامین یک ســرپناه تنزل دهد. این مساله کلیدی باعث شده که مساکن احداث شده جدا از ایجاد نارضایتی در بین ساکنان، در مقابل حوادث طبیعی همچون زلزله نیز با مشکلات جدی مواجه شوند. جدا از این موضوع، پلان ساختمان‌های مسکن مهر بر حسب مطالعات میدانی و نیازسنجی جامعه هدف، انجام شده و با توجه به ضرورت ایجاد شده در دولت نهم، ایده به‌صورت کلی مطرح شده و بعدطرح معماری آن شامل سایت، بلوک‌ها و طبقات با تعرفه‌های پایین به مشاوران واگذار شد. نتایج بسیاری از مطالعات انجام شده دال بر آن است که ارکان اساســی مســکن نظیر امنیت، مطلوبیت و انطباق بر توان مالــی خانوارهــا که بر اســاس اولویت‌ها، تمایــلات و ترجیحات مصرف کننــدگان شــکل می‌گیــرد، در طراحی مساکن مهر رعایت نشده و بنابرایــن، مساکن مهر به بعد کالبدی صرف منتج از اعمال شاخص‌های اقتصادی محدود شده است.
بختیار بهرامی: به نظرم پروژه مسکن مهر را باید از چند زاویه ‌وبه صورت منطقی نه هیجانی! بررسی کرد. تمامی دستاوردهای مسکن مهر شکست خورده به حساب نمی‌آیند.گرچه صدمات جدی آن به زمین و کیفیت ساخت را نمی‌توان فراموش کرد؛ به‌عنوان مثال هرگز نمی‌توان خانه‌دار شدن جمعیت قابل توجهی با درآمد کم را نادیده پنداشت اما چون سیاست‌ها و فرآیندهای یک‌دستی بر این پروژه حاکم نبوده است، درنهایت نمی‌توان یک ارزیابی واحد و جامع از مسکن مهر ارائه کرد. این امر نیازمند تحقیقات دانشگاهی گسترده و نظام‌مند است درهرصورت، در پاسخ مشخص به پرسش شما، بر اساس مشاهدات خودم می‌توانم یک ارزیابی هنجاری نه علمی از طرح معماری پلان‌ها ارائه دهم؛ با در نظر گرفتن قیمت تمام شده، فضابندی داخل واحد‌ها مناسب هستند. در غالب بلوک‌ها بیشترین مشکل به مشاعات و تعداد بالای همسایگی در هر پاگرد برمی گردد. در برخی واحد‌ها نیز به دلیل حذف فیلتر خصوصی بین اتاق‌های خواب، حمام درون یکی از اتاق‌ها جانمایی شده که مجموعه این موارد از استقلال و حوزه خصوصی کاربران کاسته و همچنین ناکارآمدی پارکینگ‌های سرپوشیده و آسانسور‌ها نیز مشکلات جدی به وجود آورده است.
چه ترسیمی از رابطه فرم و معنا در معماری مسکن در سطح کشور و کردستان دارید؟
هوشمند علیزاده: معماری که بعد از زبان (به مثابه یک زبان بیانی) مهم‌ترین مظهر فرهنگ و ظرف زندگی محسوب می‌شود، در واقع هویت یک ساختمان است که در قالب صورت (فرم) عینیت پیدا می‌کند و نمی‌تواند در بُعد ساختاری آن خلاصه شود؛ یعنی تجلی چیزی ورای ساختار و عملکرد که معنی را عینیت می‌بخشد. این‌‌ همان نکته‌ای است که هانس هولاین در کتاب «معماری مطلق» از معماری بیان می‌دارد: معماری نظمی معنوی است که در ساختمان‌ها تجسم یافته است. فرم و معنا دایم با تجربیات سرمایه‌ای انسان در گذر زمان همراه بوده‌اند و موقعی که ذهنیت فردی که اغلب به قدرت و اقتصاد (پول) وابسته است، جایگزین حساسیت انسانی (بیشتر بر مبنای ضمیر ناخودآگاه جمعی قابل تعریف است) می‌شود، تجلی معنی خدشه دار شده و فرم از بیان معنی (نظم معنوی) باز می‌ماند و به رده صرف عملکردی تنزل پیدا می‌کند. این‌‌ همان توصیف ساخت و سازهای دوره معاصر کشور است که بخشی از آن را مساکن مهر در بر می‌گیرد. با توجه به این مختصر و توضیحاتی که گذشته در خصوص بعد اقتصادی مساکن مهر مطرح شد، می‌توان چنین نتیجه گرفت که ساخت و سازهای چند دهه اخیر کشور به دلیل حاکمیت تفکر کوتاه مدت و روحیه‌آنی و گذرای صرفه اقتصادی (ذهنیت فردی) که هر روز به رنگ نو یی در می‌آید، از بعد محتوایی (معنی) تهی شده و جایگاه معماری، به ساختمان سازی و سرِهمسازی بدل شده است. همان‌گونه که منوچهر معظمی می‌گوید: «در نوع جدید ساخت وساز، معماری در مفهوم کالا و نه مکان زندگی و شهر در حُکم انبار کالا و نه بستر مدنیت، مطرح می‌شود؛ از همین روی، معماری ایران، در معرض تبدیل شدن به معماری کلنگی است».
بختیار بهرامی: آشفتگی و بی‌توجهی کامل به توپوگرافی و بافت تپه ماهور این منطقه.
جسارت در خلاقیت، به حداقل رساندن خطا در معماری، خشنودی مخاطب (مالک)، آرامش‌دهی، توجیه اقتصادی بلندمدت، مشورت و نظارت بر فرآیند ساخت که از مولفه‌های طراحی معماری/ شهرسازی با محوریت مسکن به شمار می‌رود در پروسه مسکن مهر درسطح کشور و کردستان چه میزان رعایت و قابل مشاهده عینی و کار‌شناسی است؟
هوشمند علیزاده: همان‌گونه که مفهوم سازی شد، لازمه خلق و قوام معماری وجود ثبات فکری در اذهان و رویاهای جامعه به منظور نهادینه کردن معنی بر طبق حساسیت جمعی است. متاسفانه چنین بستری برای معماری ایران به ‌دلیل گسست تاریخی منتج از مدرنیزاسیون و تحولات بعدی آن، فرآیند شتابان شهرنشینی بعد از انقلاب و تبعات بعدی آن از نظر کم رنگ شدن مفاهیم شهروندی و حقوق شهروندی (بحران مدنیت و از بین رفتن حس همبستگی با مکان/شهر و قانون‌گریزی به تعبیر محمد‌علی کاتوزیان جامعه کوتاه مدت یا خانه کلنگی - جامعه‌ای که از عدم انباشت تاریخی رنج می‌برد - را شکل داده است) و به تبع غالب شدن روحیه فرصت طلبی، فراهم نشده و آشفتگی فراگیریِ معماری در تمامی شهرهای ایران فرا گرفته است. در چنین جوی آکنده‌ای از روحیه کلنگی‌وار که جریانات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز آن را تشدید می‌کند، تکلیف مساکن مهر با پیش زمینه ارائه شده از این جریان مخرب، قوام معماری خارج نبوده و حتی تشدید نیز شده است.
بختیاربهرامی: از نگاه معمارانه و مفاهیم طراحی خانه، وضعیت کنونی مسکن مهر، به معنای مأمنی مطلوب و ظرفی مناسب زندگی به شمار نمی‌آید. درحال حاضر، مسکن مهر به پایین‌ترین سطح نیاز‌ها یعنی تامین سرپناه پاسخ می‌دهد؛ بنابراین اگر از نگاه ایده‌آل به آن بپردازیم، بی‌شک، پاسخ تمام مواردی که طرح کردید منفی است، بهتر آن است به جای گله‌مندی و فرو رفتن در بازی‌های سیاسی دنبال ارتقای شرایط موجود باشیم. از زمان اسکان به این سو، خیلی از کیفیت‌ها به نگاه و شیوه برخورد ساکنان برمی‌گردد. اگر آن‌ها بتوانند و بخواهند، می‌توانند با تشکیل نهادهای جمعی و مردمی، به طور پیوسته کیفیت زندگی را در این مجموعه‌ها دنبال، بررسی و تحلیل کنند. به نظرم دولت و دانشگاه‌ها باید در این مسیر بدون دخالت مستقیم، سیاست‌های حمایتی و تشویقی را تعریف و اجرایی کنند. یعنی ساکنان اصلی (حتی اگر موقت هم ساکن باشند) باید به روش‌هایی برگرفته از نظر و باور خودشان دلبسته این فضا‌ها شوند، بخشی از خود را در آن‌ها بیابند و به تعامل اجتماعی موثر با همسایه‌ها بپردازند.
چنانکه می‌دانید، شهر‌ها زیر ساخت‌های پیدا و پنهان دارند؛‌سیستم‌های حمل و نقل عمومی و زیرساخت‌های پنهان مثل خطوط ارتباط تلفن، برق و انواع سیستم‌های خدماتی دیگر از جمله این زیرساخت‌ها به شمار می‌روند. افزون بر این مقوله مهم شرایط توپوگرافی و مورفولوژی شهر سنندج باتوجه به محصور بودن کوه و شمار تپه‌ها در زمان واگذاری زمین برای ساخت طرح مسکن مهر دولت عدالت و مهرورزی با بیشترین مشکل مواجه بود و برای برزمین نماندن این پروژه، مسکن و شهرسازی زمین منابع طبیعی را بر بالای کوه یا تپه‌ای واقع در میدان قبا (شهرک بهاران) برای احداث هفت هزار واحد اختصاص داد که بنا به گفته کار‌شناسان، هزینه خاک برداری و آماده سازی آن در تاریخ جاودانه است. حال می‌دانید که هفت هزار واحد مسکن مهر بر بالای تپه‌ای در شهرک بهاران سنندج قد علم کرده که اگر با احتساب بُعد هر خانوار چهار نفر درنظر بگیریم، هم اکنون حدود ۲۸ هزار نفر در این مجموعه یا به نوعی کُلنی مسکن مهر ساکن هستند، دوست دارم به عنوان یک متخصص حوزه مسکن و شهرسازی بفرمایید اگر خدای ناکرده زمین لرزه‌ای با قدرت 6 ریشتر سنندج را بلرزاند، چکار خواهیم کرد؟
هوشمند علیزاده: خوشبختانه در تاریخ چهارصد ساله سنندج، شواهدی دال بر زلزله‌ای مخرب پیدا نشده؛ با این وجود به دلیل عدم تشخیص کامل حرکت‌های زمین ساختی و پنهان بودن مسیر بسیاری از گسل‌ها در لایه‌های پایین زمین نمی‌توان از این خطر چشم پوشی کرد و لازم است در ساخت و ساز‌ها معیارهای مورد نیاز مقابله با زلزله‌های با ریشتر بالا مورد توجه قرار گیرد. همان‌گونه که در گذشته اشاره شده، غلبه معیار اقتصادی و شتاب‌زدگی در ساخت مساکن مهر در کشور و شهر سنندج باعث شده که این مساکن با کیفیت پایینی از جنبه‌های مختلف اجرا شوند. البته قضاوت بُعد سازه‌های آن‌ها را باید به متخصصان سازه واگذار کرد و من تنها به استناد موارد کلی و فرآیند ساخت این مساکن چنین قضاوتی دارم. در صورت زمین لرزه‌ای با قدرت 6 ریشتر باید انتظار بحران جدی را در موقعیت مساکن مذکور و حتی بخش عمده‌ای از کل شهر داشت. با توجه به تجربه حاصل از زلزله کرمانشاه و ضعف موجود در اجزای غیرسازه‌ای این مساکن، لازم است دولت و مدیریت شهری تدابیر لازم را برای ارزیابی این مساکن انجام دهند تا با استناد بر آسیب‌شناسی جامع، ضعف‌های موجود غیرسازه‌ای و حتی سازه‌ای آن‌ها مشخص و راهکارهای لازم برای رفع آن‌ها ارائه و به اجرا گذاشته شوند. با توجه به اینکه امکان پیش بینی زمان زلزله میسر نیست و مساکن مهر در غالب شهر‌های کشور با کیفیت تا حدودی مشابه به اجرا درآمده و هر آن ممکن است مخاطرات طبیعی مشابهی روی دهد، به نظرم لازم است دولت هر چه سریع‌تر در هر استان کمیته خاصی را متشکل از مدیران مرتبط با موضوع و کار‌شناسان خبره تشکیل دهد تا وخامت مساله را مشخص و متناسب با آن برنامه‌ها و راهکارهای اجرایی لازم ارائه شود.
بختیار بهرامی: متاسفانه نه تنها این مساله به بافتار زمین و شکل تپه ماهوری سنندج آسیب زده است بلکه به دلیل در نظر نگرفتن مواردی از پدافند غیرعامل و خدمات حین و بعد سانحه، به احتمال بسیار زیاد فاجعه بار خواهد بود؛ بنابراین باید این مساله سریع در دستور کار استانداری (به عنوان مرجع بالایی) قرار بگیرد تا تلفات و خسارات احتمالی به حداقل برسد. ببینید این مشکل فقط در مسکن مهر سنندج وجود ندارد. پس از سانحه، غالب بافت فرسوده سنندج و معابر دسترسی به آن، مشکل آفرین خواهند بود؛ به نظرم این مساله هم باید در دستورکار قرار گیرد اما به نظرتان شدنی است؟
دکتر علیزاده، با توجه به انجام پروژه مطالعاتی شما در مورد میزان تاب آوری پروژه هفت‌ هزار واحدی مسکن مهر بهاران، ضریب تاب آوری این طرح با ۲۸ هزار نفر جمعیت ساکن در این مساکن چقدر است؟
هوشمند علیزاده: با توجه به اینکه یکی از دانشجویان کار‌شناسی ارشد اینجانب به‌نام خانم فاطمه‌کریمی، پایان نامه خود را در ارتباط با کاربست رویکرد تاب آوری در مجموعه مسکن مهر بهاران سنندج در مواجه با مخاطرات طبیعی با تاکید بر ابعاد کالبدی-محیطی انجام داده‌اند و به‌صورت علمی با به‌کارگیری پنج معیار کلی و ۲۶ زیر معیار، میزان تاب‌آوری مجموعه را بررسی کرده‌اند، نتایح این مطالعه می‌تواند اطلاعات خوبی را در راستای این سوال در اختیار خوانندگان قرار دهد. نتایج مطالعه دال برآن است که تاب‌آوری کالبدی-محیطی مجموعه از یک به عنوان حد بهینه ۰. ۳۵ بوده است. این مقدار بیانگر ناپایداری مجموعه و وجود ضعف با شدت زیاد در برابر مخاطرات طبیعی نظیر زلزله است. بیشترین ضعف در درجه اول مربوط به موقعیت و بستر طبیعی پروژه (با مقدار CRI ۰. ۱۶ Components Resilience Inde) در چارچوب معیار کلان محیطی ناشی از نزدیکی به گسل‌ها، وجود توپوگرافی شدید و شیب زیاد، عدم وجود پوشش گیاهی و در ‌‌نهایت ضعف بستر خاکی بخش‌های جنوبی مجموعه است. بقیه عوامل شامل حمل و نقل و شبکه دسترسی، مسکن، فرم، شکل،الگو، اندازه و کاربری اراضی در چارچوب معیار کلی کالبدی از مقدار ۰. ۵۵ برخوردار بوده‌اند.
دولت وقت و طراح پروژه مسکن مهر تقاضای روزافزون شهروندان به نیاز اولیه مسکن را در اولویت قرار دادند، این گزاره موجب شد که مسکن مهری‌ها دیدشان نسبت به شهر دید کالبدی ناقص و افراطی باشد که از منظر آن‌ها وقتی خانه‌ها تکمیل شد و زیرساخت‌ها به صورت نسبی شکل گرفت، آنگاه یک شهر یا یک محله شهری پدید می‌آید. شما به عنوان کار‌شناس و استاد دانشگاه بفرمایید چگونه می‌توان برای پروژه بهاران و دیگر طرح‌های مسکن مهر خدمات رفاهی آموزشی و زیرساخت‌های مهم تعریف کرد؟ هم اکنون ۳۸ هزارمتقاضی از کردستانی‌ها (با احتساب بُعد خانوار حدود ۱۵۲هزارنفر) در منازل مسکن مهر زندگی می‌کنند که مجموعه واحدهای آن‌ها که به صورت کُلنی تولید انبوه است، فاقد امکانات آموزشی-خدماتی، مدرسه، بهداشت و درمان، مسجد و... هستند برای حل این معضل زیرپوستی باید چه چاره‌ای اندیشید؟
هوشمند علیزاده: مسلم است که تحت تاثیر تصمیمات عجولانه، قواعد شهرسازی رعایت نشده و چنین ضعف‌هایی که مرتبط با کیفیت فضاست دامنگیر اغلب پروژه‌های مسکن مهر در کشور شده است. بر اساس مطالعات انجام شده، به دلیل نبود زمین ارزان قیمت در پیرامون بلافصل شهر‌ها و عرضه مسکن مهر در مناطق دوردست از شهر‌ها و عدم توجه به پیوستگی فضایی آن با بقیه شهر و نحوه تامین دیگر خدمات، منابع و فضاهای خدماتی، هزینه خانوارهای بهره بر بالا رفته و از میزان برخورداری ساکنان از حق به شهر نیز کاسته است. حال به منظور رفع چنین معضلی ابتدا لازم است مطالعه‌ای اولیه به منظور سنجش میزان مشکلات با توجه جمعیت ساکن و پیش بینی شده آن، کاربری‌های تعریف و تعیین شده در سایت و میزان احیای آن‌ها انجام و بعد به استناد آن در خصوص نوع کمبود خدمات روبنایی تصمیمات لازم اتخاذ شود. البته همراه با مطالعات درون سایتی (حوزه مداخله مستقیم) لازم است، مطالعات برون سایتی (حوزه همجوار/بلافصل) نیز در خصوص خدمات روبنایی انجام شود. پاره‌ای از خدمات ممکن است از طریق محلات همجوار پوشش داده شود و پاره‌ای نیز نیازمند تامین اعتبار به منظور احیای آن‌ها باشد. در مواردی که زمین لازم برای خدمات خاص در سایت پیش بینی نشده و این نوع خدمات نیز توسط حوزه همجوار قابل پوشش نیست، لازم است که اراضی احیا نشده (اراضی پیش بینی شده برای کاربری خاص) به صورت مختلط یا چند عملکردی در طبقات مورد توجه قرار گیرد. این اقدام تا حدودی هزینه ساخت را نیز برای احیای آن عملکرد‌ها کاهش می‌دهد. با توجه به امکان بازده اقتصادی غالب عملکردهای ذکر شده، بخش خصوصی می‌تواند نقش موثری در احیای آن‌ها داشته باشد.
بختیار بهرامی: باید هر سایت را به صورت جدا تحلیل و بررسی کرد؛ اگر ظرفیتی در سایت مانده باشد، می‌توان از آن استفاده کرد و اگر ظرفیتی نباشد، مساله پیچیده می‌شود. نمی‌خواهم به این پرسش جانبدارانه پاسخ دهم؛ ازاین‌رو تا جایی که خبر دارم در برخی پروژه‌ها این ظرفیت‌ها دیده شده است.
بعد از حادثه زلزله کرمانشاه، پیمانکاران مسکن مهر، سیبل حملات انتقادی قرار گرفتند؛ آیا تنها پیمانکاران مقصر اصلی هستند؟ چون در پروژه مسکن مهر نوعی حومه سازی و شهرک سازی برای شهر‌ها ترسیم شده است، پس نقش دولت و سازمان نظام مهندسی به کجا می‌رود؟
هوشمند علیزاده: در چنین پروژه‌ای تمامی عوامل درگیر در ساخت و ساز به نوعی مقصر هستند. وقتی تاکید اصلی دولت وقت برمبنای کاهش قیمت تمام شده پروژه است و به همین ‌دلیل نه تنها در موقعیت مکانی پروژه مسائل زیست محیطی و اصول شهرسازی رعایت نمی‌شود بلکه کیفیت اجرای پروژه نیز به‌علت هزینه‌های پایین طراحی، نظارت و اجرا به نوعی خدشه دار خواهد شد. البته این تنها شامل پروژه مسکن مهر نیست و عوامل تاثیرگذار را هم نباید در این چند مورد خلاصه کرد. یکی از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار در پایین آمدن کیفیت ساخت و ساز در کشور را باید در شکل گیری «جامعه کوتاه مدت فردگرای قانون گریز» و به تبع کاهش یا در کل از بین رفتن حس مسئولیت پذیری دانست که خود در ادامه منجر به آن شده ما ایرانی‌ها دید ژرف خوب ساختن را از دست بدهیم و انگار این سرزمین از آن ما نیست و هر آنچه که می‌سازیم، برای خودمان نیست. اگر دوباره مساله را بیشتر موشکافی کنیم، می‌توان نتیجه شکل گیری چنین روحیه گذرایی را در نقش تمرکزگرای دولت و حاکمیت (تهران سالاری) در تمامی امور زندگی مورد توجه قرار داد. امروزه به دلیل غلبه این رویکرد منتج از درآمدهای نفتی، حس مسئولیت پذیری نسبت به منافع عمومی و تعلق به مکان کاهش پیدا کرده و در عوض روحیه فردگرایی و منفعت طلبی گسترش یافته است. علاوه بر مسائل و مشکلات اقتصادی کشور، ضعف ناشی از کاهش حس مسئولیت پذیری منتج از دولت و حاکمیت تمرکزگرا، بیشترین تاثیر را در تشدید روحیه فردگرای و انعکاس آن در تنزل کیفیت ساخت و سازهای کشور داشته است. گریز از چنین بحرانی منوط به اعمال تغییرات عمده‌ای از نظر کاهش تمرکزگرایی با توزیع و واگذاری قدرت به مراکز منطقه‌ای در چارچوب رویکرد آمایش سرزمین است.
بختیار بهرامی: این نقد که در دنیای مجازی به ویژه پیام‌رسان تلگرام بسیار سر و صدا به پا کرد نیز هیجانی مثل خیلی واکنش‌ها بود. یادتان نرود در آن تصویر اسکلت مسکن مهر سرپا مانده بود و دیوار‌ها به طور نامنظم تخریب شده بودند؛ بنابراین ایراد از دیتیل‌های دیوار چینی است. حال این پرسش به ذهن می‌آید که چرا؟ نکته اینجاست که در ایران مقررات ملی و آیین‌نامه‌های مربوط به عناصر سازه‌ای مرتب به روز می‌شوند اما هنوز یک مبحث مشخص مبنی بر راهنمای عملی و واقعی برای دیوارچینی و عناصر غیرسازه‌ای وجود ندارد. اینجاست که تمام دولت‌ها و سازمان نظام مهندسی کم‌کاری کرده‌اند. به نظر من، سایر موارد مانند کیفیت اجرا و مصالح مناسب حرکات لرزه‌ای در ذیل این مورد قرار می‌گیرند.
افزون بر بحث نبود مقاوم سازی طرح مسکن مهر، انبوه آسیب‌های اجتماعی- فرهنگی گریبانگیر ساکنان این سکونتگاه‌هاست؛ تقابل خرده فرهنگ‌ها در مجموعه‌های چند هزار نفری موجب چه نابهنجاری‌های اجتماعی-فرهنگی و کجروی خواهد شد و نقش مسئولان در این زمینه چیست؟
هوشمند علیزاده: همان‌گونه که گفته شد، برنامه مسکن مهر تحت تاثیر تصمیمات عجولانه و با ماهیتی دستوری، بدون امکان سنجی موقعیت مکانی اجرای پروژه و بدون شناسایی و مطالعه جامعه هدف و فقط با اعمال بعد اقتصادی کاهش هزینه‌های ساخت مسکن در چارچوب بلوک‌های آپارتمانی شناور در فضای باز تعریف نشده به انجام رسید. برآیند چنین اقدام نسنجیده‌ای (توجه صرف به واحد مسکونی و عدم توجه به محیط مسکونی) شکل گیری محیط مسکونی با ضعف بنیان فضایی قلمروگرایی و نظارت اجتماعی، جامعه ناهمگن حاشیه‌ای (پروژه‌ای متشکل از افرادی از طبقات اجتماعی خاص با خرده‌فرهنگ‌های متفاوت که بیشتر آن‌ها تجربه‌ای از فرهنگ آپارتمان نشینی نداشته و به نوعی می‌توان آن را بازتولید حاشیه نشینی مدرن به حساب آورد) با کمترین حس وابستگی به مکان است که تبعات اجتماعی-فرهنگی آن در آینده‌ای نزدیک، بیشتر شهرهای کشور را در بر خواهد گرفت. با توجه به اینکه مسکن به عنوان عنصری فضایی-اجتماعی، عامل اساسی در شکل‌گیری هویت فردی، روابط اجتماعی و اهداف جمعی است مسکن، عملکردی بیش از یک سرپناه فیزیکی را داراست؛ بنا براین لازم است تمامی خدمات و تسهیلات عمومی بهزیستی انسان را برای ایجاد حق تصرف طولانی و مطمئن برای کاربران در بر داشته باشد. از طرفی نتایج مطالعات ارزیابی مساکن مهر، شهر‌های مختلف کشور دال بر آن است که رابطه معنی داری بین عوامل کالبدی و ابعاد اجتماعی این مساکن وجود دارد به نحوی که افزایش رضایت از کیفیت کالبدی محیط مسکونی، افزایش رضایت از ابعاد اجتماعی مسکن مهر را به همراه دارد. به همین دلیل، به منظور جلوگیری از تبعات اجتماعی چنین تجمع ناهمگنی لازم است تدابیر مقتضی در خصوص غنای محیط کالبدی با احیای خدمات روبنایی به‌ویژه فضاهای جمعی و تفریحی و ارتقای قلمروگرایی مجموعه به عمل آید تا از این طریق حضور خانوار‌ها در اجتماع بزرگ‌تر مجموعه، حس اجتماعی و پیوستگی مکانی ساکنان با محیط مسکونی ارتقا یافته و از این طریق بعد اجتماعی-فرهنگی این مساکن نیز پوشش داده شود. همان‌گونه که محسن حبیبی بیان می‌دارد: در چنین فضاهایی (فضاهای جمعی فراغتی) است که حیات مدنی و زندگی شهری رخساره می‌نماید، امکان ارتباط با دیگری و با دیگران فراهم می‌‌شود، خاطره‌های جمعی شکل می‌گیرند و نشانه‌ها و نماد‌ها معنا می‌یابند، محیط عاطفی بروز می‌کند، امنیت خاطر فراهم می‌آید و نظارت اجتماعی حاصل می‌شود.
بختیار بهرامی: مسئولان شروع کار را رقم زده‌اند، طراحان به زندگی شکل کالبدی داده‌اند. حال این کنش‌ها نتایج مختلفی در سراسر ایران داشته‌اند. در‌‌نهایت این مردم هستند که این نابهنجاری‌ها و رفتارهای نامطلوب را تولید و کنترل می‌کنند؛ آن‌ها می‌توانند به خلق رویدادهای خوب نیز بپردازند. من همیشه به مردم امیدوارترم تا مسئولان، این را دانشگاه و تجربیات جهانی مسکن‌های جمعی به من آموخته است؛ به نظرم نخستین کار این است که وزارت راه و شهرسازی به عنوان متولی اصلی، طرح‌های تحقیقاتی را در همکاری با دانشگاه‌های اصلی‌‌ همان شهر‌ها تعریف کند تا هدف آن‌ها شناسایی تجربه‌های موفق داخلی و خارجی باشد که خود ساکنان همت به ارتقای کیفیت زندگی کرده‌اند.
این تجربه پرهزینه کرمانشاه و استرس لرزش زمین باتوجه بر قرارگرفتن استان کردستان بر مسیر گسل زلزله-سیرجان- به ما می‌آموزد که روندهای طبیعی شکل گیری حیات اجتماعی طبیعی است و نمی‌توان تجارب شماری از کشور‌ها را بدون تجارب کار‌شناسی در حوزه مسکن بدون مطالعه و تطبیق با شرایط محیطی- اقلیمی کشور تا این حد تقلیل داد و حیات انسان‌ها را به خطر انداخت؛طرح مسکن مهر از کدام کشور کپی برداری شده است و مهندسان و مدیران ما برای اجرای این طرح در کجای جهان زیست ذهن به خطا رفتند؟
هوشمند علیزاده: شاید به نوعی ایده اصلی مسکن مهر را به سیاست‌های تامین مسکن کشورهای شرقی به‌ویژه چین (به دلیل رابط بیشتر حاکمیت با این کشور‌ها) نسبت داد اما به واقع ایده اصلی آن به بخشی از نخستین طرح جامع مسکن کشور در سال ۱۳۸۵ باز می‌گردد که با ماهیتی دستوری به‌صورت الگویی واحد با معیار کمی ۷۵مترمربع در کشور به اجرا درآمد که جدا از مسائل و مشکلات مطرح شده در بحران هویت شهرسازی و معماری کشور نیز بیشترین تاثیر را داشته است. الگوی واحدی از مسکن را نمی‌توان برای کل کشور تعریف و پیاده کرد. کشور ایران علاوه بر تنوع اقلیمی از تنوع فرهنگی زیادی برخوردار است که این دو لازم است در برنامه‌های جامعه مسکن اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.
بختیار بهرامی: مسکن‌های ارزان در غالب کشور‌ها از اسکاندیناوی گرفته (مسکن عملکردی) تا شوروی (مسکن جمعی) و آمریکا و اروپا (مسکن اجتماعی) تجربه شده است. بی‌شک مسئولان از این تجربه‌ها بهره برده‌اند اما به نظر می‌رسد شعارهای سیاسی آن‌ها و ایجاد یک هیجان اجتماعی در اولویت قرار داشت. بسیاری از این ایراد‌ها که امروز طرح می‌شود، سال‌ها پس از اسکان مردم در آن مسکن‌ها توسط محققان بررسی و تدوین شد اما تعجیل دولت وقت و زوایه داشتن دولت موجب شد آن تجربیات جهانی درنظر گرفته نشود. به همین دلیل است که چنین مسکن‌هایی باید فرا‌تر از دولت‌ها در مجلس طرح و سیاست‌گذاری دقیق و علمی شوند. دولت‌ها باید مجری باشند. متاسفانه، در ایران دولت‌ها تمایلی به تایید حتی بخش کوچکی را از خدمات دولت‌های پیش از خود ندارند؛ این دردآور است. یادتان نرود بخشی از سردرگمی‌های مسکن مهر اینجا ریشه دارد.
امروزه جامعه‌شناسان معتقدند که مسکن را به عنوان یک کالای اجتماعی باید در چارچوب سیاست اجتماعی دید زیرا از نظر آنان علوم اجتماعی این قابلیت را دارد پدیده‌ای مثل سیاست‌گذاری یا پروژه‌ای مثل مسکن مهر را با دید علمی‌تری بررسی کند؛ نظر شما به عنوان استاد رشته شهرسازی چیست؟
هوشمند علیزاده: همان‌گونه که اشاره شد، مسکن پدیده‌ای چند بعدی است که فقط در چارچوب سرپناهی کالبدی برای ساکنان آن خلاصه نمی‌شود. موقعی که خانوار‌ها مسکن را مورد استفاده قرار می‌دهند، بیش از بخش سرپناهی آن با عوامل متعدد دیگری از مسکن همچون سلامتی و بهداشت، امنیت، محرمیت، همسایگی و روابط اجتماعی، خدمات و امکانات اجتماعی، دسترسی به مشاغل و نظارت بر محیط در تعامل هستند. موقعی که از ضعف مسکن صحبت به عمل می‌آید، منظور نقصان هر کدام از ابعاد مذکور است؛ بنابراین، مسکن شامل مجموعه پیچیده‌ای از ملاحظات در زمینه‌های مختلف موقعیت، محرمیت، امکانات محیطی، ویژگی‌های نمادین و سرمایه‌گذاری است.
فضا خصلت برجسته بعد کالبدی مسکن است که با بعد اجتماعی آن ارتباط تنگاتنگی دارد. در این زمینه، فضا را می‌توان در دو سطح کلان و خُرد از یک سو سازمان فضایی درونی مسکن و استفاده اجتماعی آن توسط خانوار و از سوی دیگر سازمان فضایی مسکن در بعد بیرونی یا موضعی/ مکانی مسکن از نظر ارتباط با فضای بیرونی، دیگر خانوار‌ها، خدمات و نهاد‌ها مورد توجه قرار داد. از این نظر، مشکل بارز مسکن در جامعه و به تبع مساکن انبوهی چون مهر، بیشتر ناشی از لنز محدود حرفه‌ای آن و تاکید بر سطح اول فضا یعنی خود مسکن است که در چارچوب ابعاد صرف کالبدی (معماری/سازه) و اقتصادی (بعد کالایی) عینیت پیدا می‌کند. برای گریز از چنین رویکرد محدود و ناقصی، لازم است که مسکن در چارچوب جامع خود که در برگیرنده هر دو سطح فضایی است، یعنی با رویکردی اجتماعی-مکانی (Socio-spatial) مورد برنامه ریزی قرار گیرد.
بختیار بهرامی: موافقم، همان‌گونه که در پرسش قبل پاسخ دادم. اما در فرجام، یادآوری می‌کنم خانه مکانی برای زیستن عاشقانه، تجربه‌ای ژرف و آشکارگی معنای زندگی است نه یک سرپناه حداقلی. این مفاهیم را می‌توان در ۷۵ متر هم تامین کرد؛ هنر معماری چیزی جز این نیست. اما معماری به تنهایی و بدون یک پشتوانه علمی و اجرایی، ناکارآمد است به ویژه با این گروکشی‌های سیاسی.
بعد از رخداد زلزله استان کرمانشاه به گفته کار‌شناسان اقتصادی و بنگاه داران- مسکن مهر- به عنوان کالای سرمایه‌ای به شدت افت قیمت داشته ، اعتماد و اطمینان برای سکونت زیر این سقف‌های لرزان به حداقل رسیده است. شما به عنوان دو استاد دانشگاه در رشته‌های طراحی شهری و معماری چند ساعت حاضرید که خود و خانواده‌تان را زیر سقف مسکن مهر ساکن کنید؟
بختیار بهرامی: شاید اگر مجبور شوم در برخی از این سایت‌ها بتوانم به صورت موقت زندگی کنم اما خیلی تمایل ندارم.
هوشمند علیزاده: شاید برای چند ساعتی ناگزیر به تحمل زندگی شد اما همان‌گونه که گفته شد به دلیل ضریب عجیب تاب آوری، امکان زندگی خانوادگی ایمن ممکن نیست.

منبع:قانون

افزودن نظر جدید