مرثیه ای برای ستایش؛ دختر بچه مظلوم افغان

جامعه ایران جوان است. فیلم ها و تصاویر تحریک کننده در شبکه های ماهواره ای و اینترنتی و موبایلی به وفور در دست رس است و این لهیب آتش شهوت و غریزه را به صرف پند و موعظه نمی توان فرو نشاند.

«ستایش، دختر بچه افغان مقیم ورامین روز یکشنبه 22 فروردین 1395 برای خریدن بستنی به مغازه نزدیک خانه می رود اما دیگر هرگز به خانه برنمی گردد.

به گزارش عصرایران شیر آقا قریشی پدر دختر بچه پس از مدتی پرس و جو از پلیس کمک می خواهد و بعد پلیس اطلاع می دهد دوست پسر همسایه خبر داده  که قاتل از او خواسته بود در انتقال جسد به او کمک کند. جسدی که علایم سوختگی با اسید بر روی آن دیده می شده.

قاتل کیست؟ یک پسر 16 ساله. مقتول که؟ دحتر بچه 6 ساله افغان...»

تا همین جا هم خبر به قدر کافی روح و روان مان را جریحه‌دار کرده خاصه اگر دختر بچه یا خواهری با این سال داشته باشیم تا رنج مان صد افزون می شود.

ستایش، افغان بود اما زاده ایران. پس فاغان ستیزان هم باید هم دردی کنند و ایران تبار نبودن او را به بزرگی خود ببخشایند و در ستایش ِ ستایش مرثیه بخوانند و در مظلومیت او بگرییم. بیاییم خون بگرییم و البته نکاتی را هم یادآور شویم.

مرثیه ای برای ستایش؛ دختر بچه مظلوم افغان

1- تکان دهندگی و تاسف باری خبر ایجاب می کرد شبکه‌های اجتماعی زودتر واکنش نشان دهند. قدری با تأخیر البته به این خبر پرداخته شد . آیا این تآخیر به خاطر آن بود که دختر بچه افغان بود؟ 

2- برخی این اتفاق را که قاتل نوجوان پیکر دختر بچه بی گناه را بعد از تجاوز با چاقو به قتل می‌رساند و پیکرش را در وام حمام می‌اندازد و رویش اسید می‌ریزد؛ شبیه صحنه‌ای از سریال «بریکینگ بد» می دانند که همراه با سی‌دی شهرزاد در سوپرمارکت‌های شهر به فروش می رسد. پسر 17 ساله در از بین بردن جنازه موفق نیست و از دوستش کمک می‌خواهد و این دوست هم پدرش را در جریان می‌گذارد و خبر به پلیس و کلانتری محل داده می‌شود و حالا پسرک دستگیر شده است...

نمی خواهیم بگوییم الزاما این فیلم ها بدآموزی دارند اما این واقعیت را نمی توان نادیده انگاشت که بخشی از خشونت در ایران و جهان از طریق سینما منتقل می شود. هر چند این توجیه هم وجود دارد که فیلم ها انرژی های منفی را تخلیه می کنند.

3- ایسنا سراغ یکی از فعالان اجتماعی منطقه قرچک و ورامین رفته و از قول او آورده است:

  «داوودآباد فاصله کمی با خیرآباد - محل زندگی ستایش- دارد. قرچک و ورامین دو قسمت تهران است که خانواده‌های افغان زیادی آنجا زندگی می‌کنند. چون خانواده‌های افغان برای کار به شهرهای بزرگ می آیند و به دلیل نداشتن استطاعت مالی کافی در حاشیه‌ها ساکن می‌شوند.

امنیت در این محله‌ها بسیار کم است، بچه های محروم از تحصیل زیادی در این مناطق هستند که جمعیت تلاش می کند به آن‌ها خدمات آموزشی و درمانی ارائه بدهد.

بیشتر این بچه ها خانواده‌های آسیب دیده‌ای دارند که درگیر اعتیاد هستند و فضای ناامن این مناطق چنان است که خانه‌ی جمعیت با اینکه در مقابل کلانتری است اما چندین بار مورد دستبرد قرار گرفته است. این مناطق به شدت نیازمند کار فرهنگی ریشه‌ای هستند و همراه با کار فرهنگی باید قوانین خاصی در این مناطق گذاشته شود و امکانات به آن‌ها داده شود؛ در این مناطق بچه‌ها در سنین پایین ازدواج می‌کنند، کنترلی بر بارداری خود ندارند و آموزشی هم برای حمایت از فرزندان خود ندیده‌اند». بیش از این چه می توان گفت و نوشت؟

4- یک لحظه تصور کنید ستایش افغان نبود و دختر بچه ای ایرانی بود. (هر چند که او هم زاده ایران بود و از حیث تعلق به ایران بزرگ فرهنگی هم ایرانی به حساب می آمد). اما تصور کنیم افغان تبار نبود و ایرانی بود و این جنایت فجیع را یک نوجوان 16 ساله افغان مرتکب شده بود. اکنون چه موجی علیه افغان ها به راه افتاده بود؟ ایا محتمل نبود خانه شان را به آتش بکشند؟!

5- جامعه ایران جوان است. فیلم ها و تصاویر تحریک کننده در شبکه های ماهواره ای و اینترنتی و موبایلی به وفور در دست رس است و این لهیب آتش شهوت و غریزه را به صرف پند و موعظه نمی توان فرو نشاند. تدبیری باید و شایسته است همه بنشینند و فکری کنند. مقتول بچه است و اما قاتل هم بچه است. گیرم تا 18 ساله شد طناب دار را به گردن او اندازیم. اما او هم با همه سبعبت و جنایتی که مرتکب شده بچه است. در نگاه عده ای البته مشکل اصلی این است که خانم ها در داخل اتومبیل و در بزرگراه چه لباسی بر تن دارند. فاجعه اصلی اما جای دیگری در جریان است...

در این میان البته خبرهای خوب هم شنیده می شود. از قول نماینده ورامین درباره پی گیری یا وکیلانی که گفته اند حاضرند بدون دریافت پول وکالت خانواده ستایش را بر عهده بگیرند تا کاربرانی که در شبکه‌های اجتماعی عکس خود را به چهره خندان ستایش تغییر داده‌اند  و تا مطالبی که با هشتگ هایی با اشاره به این واقعه ناگوار منتشر شده است.

  ماجرا اما تلخ‌تر از آن است که بیشتر بتوان درباره آن نوشت... طفلک ستایش... قربانی چه شد؟!

 

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید