دو واکنش به فضاسازی‌ها علیه شهرزاد

در پی فضاسازی‌هایی که اطراف تولید فصل دوم سریال «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی به وجود آمده است، تعدادی از نویسندگان و محققان واکنش خود را با انتشار نوشته‌هایی نشان دادند.

به گزارش  خبرآنلاین، افشین پرورش و حسین هاشم‌پور دو نویسنده و پژوهشگری هستند که دیدگاه خود را درباره موضع‌گیری‌ها و جوسازی‌های برخی در مورد ساخت «شهرزاد2» با انتشار متنی بیان کرده اند.

افشین پرورش پژوهشگر و منتقد فرهنگی، با انتشار متنی تلگرامی که در «24 آنلاین» هم بازنشر شد دروغ پردازی‌ها علیه هنرمندان پیشکسوت کشور را روشن کرد.بخش‌هایی از متن او به این شرح است:

سریال شهرزاد، حرف مردم و روایت لایه های پنهان تاریخ معاصر است.

عده ای که از روایت روشن و مردمگرای تاریخ معاصر ایران می ترسند، تلاش می کنند تا تولید این سریال متوقف شود.

اخیرا یک تیم تخریب که شناسایی شده با دریافت پول‌هایی، تلاش می کند تا هنرمندان سریال شهرزاد را تخریب کنند.

افرادی پیدا شده اند که با نشر اخبار دروغ و ایجاد کمپین هایی سودجویانه و از پایه و اساس اشتباه، شخصیت و صداقت هنرمندان دلسوز و بیدار جامعه را به بازی بگیرند تا ساخت یک سریال تاثیرگذار که حرف مردم و تاریخ ایران است را متوقف کنند.

حسین هاشم‌پور هم رد متنی که با عنوان «نخبه‌كشي در هنر» در روزنامه «شرق» منتشر شد، چنین نوشت:

دیروز آن هفته‌نامه، امروز آن روزنامه، هرروز فلانی در فیس‌بوک و اینستاگرام... باورکردنی نیست در ایران با این قدمت فرهنگی، هنرمندان در زمره گروه‌هایی هستند که در معرض بیشترین اهانت‌ها و توهین‌ها قرار می‌گیرند. این در حالی است که مردم و افکار عمومی همیشه پشتیبان بزرگ جامعه فرهنگ و هنر هستند و شاید همین اقبال بزرگ است که طیفی را وامی‌دارد با پرونده‌سازی، ابهام‌افکنی و بی‌اخلاقی به بنیان‌های این رابطه عمیق آسیب برساند.

یک- پرسش اینجاست که چرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا حتی مدعی‌العموم برای حمایت از هنرمندان و پاسداری از ساحت اخلاق در جامعه، از توهین‌کنندگان شکایت نمی‌کند؟ چرا باید بیضایی، آغداشلو، زنده‌یاد کیارستمی و نام‌های پرآوازه دیگری که در قلب این مردم جای دارند بنا بر اتهاماتی که در هیچ دادگاهی به اثبات نرسیده، با الفاظی رکیک دشنام بشنوند؟ به کجا رسیده‌ایم که آن روزنامه در نگارش نام تناولی به‌جای واو، سین می‌گذارد؟ وقتی رسانه‌های رسمی داخلی چنین پرده‌دری‌هایی می‌کنند و عقوبتی نمی‌بینند، دیگرانی پرورش می‌یابند که در صفحات مجازی، بدون سند، همین فضای بی‌اخلاقی و نفرت‌پراکنی را با بی‌حرمتی‌هایی دوچندان تعمیم می‌دهند.

دو- جالب است که توهین‌کنندگان خلاقیتی هم ندارند و نقشه راهشان را از روی دست یکدیگر رونویسی می‌کنند: طرح ادعاهای بدون‌مدرک مانند پول‌گرفتن، بر سفره ناپاک نشستن، دست در دست مافیابودن و... با دوز بالایی از هتاکی و فحاشی؛ حال آنکه اطلاعاتی که این توهین‌کنندگان در رسانه‌های چاپی و اینترنتی با تکنیک‌های نخ‌نماشده خبری پشت هم ردیف می‌کنند، حکایت از مافیایی واقعی دارد که قلب روشنفکری ایران را نشانه رفته است.

سه- مأموریت توهین‌کنندگان روشن است: «نخبه‌کشی»، به معنای خالی‌کردن جامعه از بزرگان اندیشه و فکر و سوق‌دادن مردم به یأس و ناامیدی؛ همان نسخه قدیمی که وقتی می‌خواهی جامعه‌ای را به زانو درآوری، شمایل‌هایش را بشکن. ازاین‌روست که هرقدر آن هنرمند یا مدیر هنری برای توسعه هنر ایران تلاش بیشتری کرده، بیشتروبیشتر در معرض اتهام‌های بزرگ‌وبزرگ‌تر قرار می‌گیرد. نگاهی به فهرستگان چهره‌هایی که هدف اصلی توهین‌کنندگان هستند خود گویای واقعیت است و مشت آنها را پیش‌روی مخاطب باز می‌کند.

چهار- انتظار این است که خود هنرمندان هم برای پیشگیری از گسترش چنین رفتارهایی، از توهین‌کنندگان شکایت کنند و البته این چیزی از مسئولیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حتی مدعی‌العموم کم نمی‌کند، نباید با سکوت و نجابت به‌خرج‌دادن، اجازه داد تهمت‌زدن و فحاشی‌کردن به امری عادی و نهادینه‌شده در جامعه ایرانی بدل شود.

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید