نایب رییس انجمن صنایع همگن قطعه سازی در گفت و گو با صنعت نویس خبر داد

جوئینت ونچر گروه بهمن و مزدا

در شرایطی که وزارت صنعت،معدن و تجارت به دنبال ادغام قطعه سازان داخلی است، گویا این موضوع چندان مورد توافق قطعه سازان نبوده و مخالفان خاص خود را دارد. در این بین، نایب رییس انجمن صنایع همگن قطعه سازی در گفت و گو با "صنعت نویس" تاکید می کند که ادغام قطعه سازان تنها به شرط فراهم بودن زیرساخت ها و ایجاد فرهنگ مربوطه، نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت. مهدی مطلب زاده بر این باور است که ادغام بدون برنامه سبب می شود قطعه سازان بزرگ، کوچکترها را به اصطلاح قورت داده و در خود هضم کنند. در گفت و گو با این فعال قطعه سازی اما به مسائل دیگری از جمله مطالبات قطعه سازان نیز پرداخته ایم که در ذیل آمده است.
جوئینت ونچر گروه بهمن و مزدا

**به تازگی انجمن صنایع همگن نیرو محرکه و قطعه با انتخاب هیات رئیسه، رسما اعلام موجودیت کرد، آن هم در شرایطی که "انجمن سازندگان قطعات و مجموعه های خودرو" نیز سال هاست مشغول فعالیت است. فکر نمی کنید، تشکیل انجمن جدید برای قطعه سازان، نوعی موازی کاری است؟
داستان ما با انجمن قطعه سازان متفاوت است. ما نمایندگان استان ها را دور هم جمع کرده و مشکلات شان را به خصوص در بحث مطالبات از خودروسازان، به صورت تخصصی پیگیری می کنیم. در نهایت نیز راهکارهای عبور از مشکلات را تهیه و با طرح آنها در شورای گفت و گو و سازمان صنعت،معدن و تجارت استان ها و همچنین وزارت صنعت، پیگیر حل مشکلات می شویم.
**خب انجمن قطعه سازان هم تقریبا همین هدف را دنبال می کند.
این را در نظر بگیرید که آنها اعضای مستقل می گیرند ولی ما اعضای استانی را جذب کرده ایم. نکته مهم دیگر اینکه در انجمن ما نفوذ خودروسازان تقریبا غیرممکن است. این را هم در نظر بگیرید که ما نمی خواهیم با داد و بیداد کردن، مطالبات مان از خودروسازها را دریافت کنیم، چون آنها پول ندارند و بنابراین در نهایت اتفاق مثبتی رخ نمی دهد.
**دقیقا با روشی می خواهید طلب تان از خودروسازها را صاف کنید؟
دو سال پیش طرحی را اجرا کردیم و طبق آن از خودروسازان خواستیم با پنج روش مختلف، مطالبات ما را بپردازند. مثلا گفتیم 20 درصد را نقدی پرداخت کنند و بخشی دیگر را چک مدت دار بدهند. البته سبد محصول نیز جزو روش های پرداخت بود، به نحوی که پیشنهاد دادیم به جای بخشی از پول، خودرو به ما بدهند. در نهایت اما این روش به صورت ناقص اجرا شد، به نحوی که مثلا آنها محصولات زیان ده خود مانند وانت نیسان را در اختیار ما گذاشتند. ما حرف مان این بود که چند محصول را در قالب یک سبد مشخص به قطعه سازان بدهند، ولی در نهایت این اتفاق رخ نداد. البته ما به دنبال سهام شرکت های زیرمجموعه خودروسازان هم بودیم، منتها آنها زیر بار نرفتند.
**در حال حاضر چقدر از خودروسازان طلب دارید؟
کل حساب و کتاب مالی بین خودروسازان و قطعه سازان هم اکنون حدود 10 هزار میلیارد تومان است، منتها در نظر بگیرید که نزدیک به چهار هزار میلیارد آن، بدهی معوق به حساب می آید. در واقع 6 هزار میلیارد دیگر، مطالبات طبیعی و غیر معوقی است که خودروسازها بین 30 تا 120 روز به قطعه سازان پرداخت می کنند. به عنوان مثال، در حال حاضر قطعه سازان حدود 1000 میلیارد تومان از رنوپارس مطالبه دارند که البته معوق نیست و سر وقت خود پرداخت می شود. به عبارتی می توان گفت این 10 هزار میلیاردی که عنوان کردم، نقدینگی قطعه سازان نزد خودروسازها است. البته ازآنجاکه 4 هزار میلیارد بدهی قطعی از خودروسازها وجود دارد، قطعه سازان مجبورند به سراغ وام بانکی با بهره بالا بروند، که این موضوع سبب افزایش هزینه های تولید می شود. این در حالی است که خودروسازان معمولا افزایش هزینه ها را نمی پذیرند و در نتیجه قطعه ساز ضرر می کند.
**این پول ندادن خودروسازان و بدهی 4 هزار میلیاردی آنها، از سر نداشتن است یا نخواستن؟
خودروسازان در دولت های قبل بخشی از سرمایه شان را به ونزوئلا و سوریه و عراق و امثال اینها بردند. به نوعی، این پول و مطالبات ما قطعه سازان بود که راهی خارج از کشور شد. از طرفی، بخشی دیگر از سرمایه در گردش زنجیره خودروسازی با تصمیمات سیاسی و در قالب خرید واحدهای غیرفعال، به سرمایه ثابت تبدیل شد. منظورم خرید برخی سایت ها شهرستانی توسط خودروسازان است که تنها در یک مورد آن، یک هزار و 500 میلیارد تومان هزینه شد. شاید باورتان نشود، اما در دوره های مدیریت قبلی یکی از خودروسازان داخلی، آقایان دستور دادند در مرزن آباد سوله تولید راه اندازی شود. طبق این طرح، بخشی از قطعه سازان وابسته به این خودروساز، به مرزن آباد منتقل شدند تا در آنجا مشغول فعالیت باشند.
**نتیجه آن چه شد؟
هیچی، قطعه سازان ضرر کردند و الان هم چند سوله بیکار در مرزن آباد رها شده است. وقتی خودروسازی سیاسی می شود، نتیجه اش همین است که شما باید بدنه رنگ شده خودرو را به شهرستان ها ببرید و آنجا مونتاژ کنید.
**اگر موافق باشید نگاهی هم به نقش قطعه سازان در قراردادهای خارجی خودرو بیندازیم. به نظر می رسد صنعت قطعه چندان در این ماجرا بازی داده نشده است.
ابتدا باید بگویم که ورود خودروسازانی مانند رنو و فولکس را به کشور باید به فال نیک گرفت. به عنوان مثال رنو چون همواره دنبال افزایش عمق داخل است، می تواند ایران را حتی به عنوان یکی از پایگاه های صادراتی خود معرفی کند. البته خب طبعا خودروسازان نمی خواهند رقیب جدیدی (مانند رنو) برایشان به وجود بیاید. به جز رنو البته بحث فولکس واگن هم هست که شنیده ام این شرکت قصد دارد چند مدل را به صورت محدود در ایران مونتاژ کند. در مورد فیات هم باید بگویم این شرکت به ایران نخواهد آمد، زیر شریک آمریکایی اش اجازه نمی دهد. با این حال شنیده ام گروه بهمن در حال انجام مذاکراتی سنگین با مزدای ژاپن است و احتمال دارد این دو با یکدیگر تشکیل جوئینت ونچر دهند. هرچه هست، ما اعتراض کردیم و گفتیم قطعه سازان باید در عقد قراردادها حضور پیدا می کردند و دلیلش هم سندی است که برای سال 1404 تدوین شده است. در آن سال قرار است سه میلیون خودرو بسازیم و یک میلیون آن را صادر کنیم و شش میلیارد دلار هم صادرات قطعه داشته باشیم. خب من از شما می پرسم، در سال 1404 می خواهیم قطعه پراید و وانت نیسان صادر کنیم؟ ما در دوران تحریم خیلی عقب افتادم و نتوانستیم سرمایه گذاری لازم را برای به روزرسانی خطوط تولید و ماشین آلات خود انجام دهیم و در نتیجه الان با خودروهای جدیدی مواجه هستیم که تکنولوژی ساخت شان را نداریم. در چنین شرایطی از خودروسازان انتظار داشتیم دست تولیدکنندگان خارجی را در دست ما بگذارند تا بتوانیم تکنولوژی جدید جذب کنیم. با این حال خودروسازان می گویند باید سرمایه گذاری انجام دهید و ما هم می گوییم قبول، اما وقتی پول ما را نمی دهند، چطور سرمایه گذاری کنیم. ما در کشور شعار اشتغالزایی می دهیم، ولی به این توجه نمی کنیم وقتی خودروساز پول قطعه ساز را نمی دهد، واحدهای کوچک قطعه سازی با ده ها هزار نفر کارگر در معرض نابودی قرار می گیرند. الان واردات ورق با توجه به تعرفه 25 و ارزش افزوده و سایر هرینه ها به 35 درصد می رسد، حال آنکه تعرفه قطعه تمام شده 12 درصد است. تازه برای واردات سی کی دی از ارز مبادله ای استفاده می شود ولی مواد اولیه با ارز آزاد می آید؛ خب در چنین شرایطی قطعه ساز با خود می گوید چرا باید دردسر تولید را به جان بخرم، می روم وارد می کنم چون هزینه اش کمتر است. هرچه هست، قطعه سازان ایرانی از جنبه کمی وکیفی توانایی ارتقا دارند، منتها به شرطی که سرمایه گذاری جدید انجام دهند. بنابراین تا وقتی سرمایه ما پیش خودروسازان گیر افتاده، نمی توان انتظار سرمایه گذاری از قطعه را داشت. خودروسازان باید در این سال ها توسعه محصول انجام می دادند، اما تنها به عوض کردن قیافه محصولات شان اکتفا کردند و جالب است که در این شرایط برای سال 1404 نیز آن برنامه ریزی را انجام داده ایم. ما با کدام محصولات می خواهیم به اهداف سند توسعه خودرو دست پیدا کنیم. شما به رفتار دارایی با قطعه سازان توجه کنید؛ دارایی امسال 930 میلیارد تومان پاداش وصول در نظر گرفته است؛ سوال من این است که آیا این رقم را مودیان جدید ایجاد کرده اند؟ مطمئن باشید راحت ترین راه این است که دارایی به سراغ آنهایی رفته که همواره مالیات خود را طبق قانون پرداخت کرده اند. قبلا بازرسان دارایی سه هفته در شرکت ها خیمه می زدند و حسابرسی می کردند و مالیات نسبتا به حقی می گرفتند، اما حالا طرف ظرف یک نصفه روز، بازرسی را تمام و بعدا اعلام می کند فلان مبلغ گزاف باید به عنوان مالیات پرداخت شود. وقتی از او می پرسیم مبنای این عدد و رقم چیست، طرف می گوید من باید در حوزه ام فلان مبلغ را وصول کنم. خب این یعنی روش داروغه ای. عین همین ماجرا برای ارزش افزوده هم هست. شرایط به شکلی است که از قطعه سازان دو بار مالیات می گیرند به علاوه جریمه. بعد هم که می گویند بازرسان ما اشتباه کرده اند؛ خب آنها بی سوادند، تقصیر ما چیست. من به شما قول می دهم اگر این ماجرای دارایی حل نشود، تا یک سال آینده بسیاری از قطعه سازان نابود خواهند شد.
**وزارت صنعت مشغول بررسی طرحی برای ادغام قطعه سازان است. شما موافق این طرح هستید؟
به نظرم ما هنوز فرهنگ لازم را برای ادغام نداریم. بنده به شخصه در صورتی موافق ادغام هستم که زیرساخت آن فراهم باشد، نه اینکه به واسطه این طرح، غول های قطعه سازی، کوچکترها را قورت بدهند. الان برخی قطعه سازان بزرگ عملا برای خودروسازها در مواردی تعیین تکلیف می کنند و اگر قرار باشد آنها به واسطه ادغام، بقیه را قورت دهد، صنعت قطعه زیان بزرگی خواهد دید.
**منظورتان کدام قطعه سازان است؟
همان ها که پول شان را از خودروسازها صفر روزه و 20 روزه می گیرند. به هر حال قدرت شان می چربد و اگر به واسطه ادغام، قوی تر از این که هستند، بشوند، دیگر خودروسازان هم نمی توانند در مقابل شان بایستند. جدای از اینها، پرسش من از طراحان ادغام این است که منافع مشترک ما قطعه سازان در این طرح کجاست؟ مالیات مان کم می شود؟ تامین اجتماعی کمک مان می کند؟ بهره بانکی ما پایین می آید و یا خودروسازها قرارداد بهتری می بندد؟ همین حالا خیلی از قطعه سازان کوچک در نتیجه قورت داده شدن توسط بزرگان، به خاک سیاه نشسته اند و ادغام می تواند قدرت و انحصار آنها را بیشتر کند. در حال حاضر بحث فروش سهام خودروسازان به برخی قطعه سازان نیز وجود دارد، حال آنکه به اعتقاد من این کار انحصار را بیشتر می کند و سبب می شود قطعه سازان کوچکتر قورت داده شوند. در این شرایط اگر قرار است سهام خودروسازان را به قطعه سازها واگذار کنیم، باید کنسرسیوم تشکیل دهیم تا منافع جمع رعایت شود نه منفعت نه چند قطعه ساز بزرگ.

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید